محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
يکشنبه 27 خرداد 1403
روزجهاد كشاورزي (تشكيل جهادسازندگي به فرمان حضرت امام خميني -ره-)، 1358 هـ ش 10 ذو الحجة 1445
Sunday 16 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
يکشنبه ۲۷ خرداد
رو به راهم اما
نه به سویت این بار
نمی دانم کجا خواندم توقع کار بیجائیست
گريه خواهم شد
درخت خواهم خورد
قهقهه مى شوم
عشق مى پاشم
بوسه مى كارم
ماه سوارى مى كنم
هر دخ
نسیم ورایحه کلام شهدا در امتداد زمان
رو می کنم به عکس تو با چشم زارِ خویش
خونه به بوی زلف تو ، داره آروم میگیره
امشب به جای چشم با
واسه عاشق سوت پایان یعنی مردن
یعنی با غریبه ها یارشو دیدن
مهتران پارسی پرور ، زبان را چه کنیم؟ /
نشر فرهنگ و هجوم بی امان را چه کنیم
خُرسند از بار داریت
گردی شکمت را
هر دم به رخُم بکش!
فصلي زكتاب عشق تا باز نمود
كوچش به عروج عشق آغاز نمود
می رسدش پیام من ؟ ... من که گمان نمی کنم
بذر نقد و انتقاد دیگری را کاشتم
الا یا ایها العشق
الا یا ایها الدرد
رهرو عشق تو ام
از مسند و سرداری بیزار شدم
چپی و خرقه خود بکندم
کوی تو گریان دوان شدم
به
حاصلم چیست از این دنیا
بجز از خاطره ای خوش که بماند بریاد
ای فرورفته به غفلت برخیز
رخت بربن
بر چين ابروان آسمان خدا دست كشيده
غروبي زيبا در چشم آفتاب نمايان شده
آواز دل انگيز باد در علفزا
وقتی آغوشی
در کار نباشد مرا...
... و باران اشک چشمانی غبار آلود
گفتم، نگفتم چشمهایش جای من نیست
گفتم که در تقویم او فردای من نیست
باز تابستان من پاییز شد
و زمستان بهار
......
همه چی ربط به این پول دارد
چو کس دارد چراغ غول دارد
تیک و تاک قلب آویزان به دیوار دلی
فصل هجران گشت و شب های بلند بی کسی
ساعتی هم ساعت دل را عقب باید
عطری هست که بیش از هر بوی خوش دیکر...
تومشقِ عشق درسنگرنوشتی
شهادت نامه دردفتر نوشتی
درد داره دردام
درد دارم,تنهام
درد داره بی تو
هوای نفسهام
به نام دوست، غزل دلنواز خواهد شد
سلام تو
را می شنوم
پیش از آنکه از لبانت بتراود
بوی مهر می دهد
هر سلام تو.
هم باهمه بود وهم جدا از همه بود
هم در سخنش سکوت، هم همهمه بود
این عجب نَبــوَد، ببینی گـرگ هـا آدم شدند
گلهایی که در
آغوش خار قد می کشند
مقاوم ترند
به شکوفایی لبخند تو می اندیشم...
در دل هوسی بود ، فراموش شده
ای چلچله با تیر که زخمی شده بالت؟
ساقيا از كرم و لطف تو غم آخر شد
عافيت هاى پى ناله و افغان چه خوش است
صدایش را می شنوی ؟!
همهمه ی امواج را ...
بردند ساعت را
یک ساعت عقب
بر من متاب روي عتاب خود اي نگار!
كاين دل ز تاب جعد تو گرديده خونچكان
بازآمد پاییز
با سرمای سرشتش
وزیبایی ریزشش
می دود در کوچه های پر زبرگ
کودک ُ بازی ِ خوب هفت سنگ
چه خواهد شد؟
فردا چه خواهد شد؟
فردایی نا پیدا چه خواهد شد؟
این بحرخاموش است!
این موج بحرما چه خو
ان لحظه که افتادم ، در صید جمال تو آزاد ز صد دیوم ، در بند خیال تو
از شوق نمی گنجم ، در
بار دیگر حدیث تنهایی،بار دیگر هوای بارانی،بار دیگر رعد سختی ها، بار یگر جسم سردم تنها...
و تو ،
چه خوب پاييز را مى شناسى...
من درد کشیده شب هجران
دیوانه دیدار ....مه تابانم
از آن روزی که رفتی ازکنارم
هوای گفتن شعر ندارم
باز دل به دل توشد
قلبم افسون تو شد
هستیم به نظر توشد
مستیم به نام تو شد
هدیه جان به تو د
درختی کز بهاران شرمسار است
سرش افکنده و غمگین و زار است
تکانده میوه های غصه اش را
زدوده کینه های
آری امشـب آن شب دیجـور نیست
رفتـــن من زیـــر خـاک گور نیست
من فقـــط پیچیــده ام در غصه ها
در
همان روزی که تن کردی حریر نرم طنازی
قسم خوردی محبت را به پشت گوش نیندازی
زدی انگشت در
ای كه در راه خدا بگذشته از شور جوانی
پشتتان خم گشته از غم ، در مسیر زندگانی
می زند بال ملائك در كم
و تو هنوز چسبیده ای به زمین
چسبیده ای به رنگهای دروغین
پائیز که می آید اندر پی شهریور...
طراوت چشمانت را از من نگیر
یادم آمد داستانی آن چنان
در زمان خاتم پیغمبران
دیگر به گوش هایم احتیاجی ندارم
چه فایده از صبح تا شب حرف های مفت این جماعت را شنیدن !!!!
بعضـے آدما دلــ..ــشون ڪوچیڪــــِ ، بـے صفاستــــ
چرا امشب نمی آیی ، دلم خون است وبارانی
قدم در راه عشق بگذار ، که این دل گشته توفانی
عجب صبری شما
قلم هایم با احساسی زرد
می کشند تصویر غم را
شب ویک دل نه صد دل عاشقستم
اوجِ التهاب،
حِسّم
حرفی،
شبیه تو!
سرودِ ستاره
بود
بر
لب های جنوب
نسخه اول دوگانه ی خودکشی..
مثنوي شبح گرگ به خاطر اين چهارپاره منتشر شد!
چشم خود را می نهی بر روی هم یک ثانیه؟
مجموع ۱۲۴۷۶۴ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک