دوشنبه ۲۸ خرداد
|
|
مرد باراني من
كمي به روي لحظه هايم ببار
|
|
|
|
|
شبی طولانی تاریک
شبی اندازه ی دنیا
ساکت و تنها
|
|
|
|
|
غروبه و توی چشام دوباره ابرا جم شدن
دوباره خنده های من شکل یه تیکه غم شدن
|
|
|
|
|
زلف غزل آرامش یک دوش می خواهد
مانند شبها گرمی آغوش می خواهد
فرزندی از دلدادگان دودمان
|
|
|
|
|
یه روز آزادی
مال بچه هاست
همون دلا که
از اینجا جداست ...
|
|
|
|
|
آمدی ، گل در وجودم زاده شد
برگ برگِ خاطرم ، افتاده شد
کوچ کردی مدتی از بزم عشق
باز
|
|
|
|
|
یلدای غصه های مرا صبح چاره باش
چون مرهمی عمیق بر این قل�
|
|
|
|
|
قلم زرین از آسمان هزاران اطلاق* است
کتاب آفرینش را رهنما برما اتلال*
|
|
|
|
|
امشب خدا ، کنار دل ما نشسته است
امشب بیا به قول نداده و�
|
|
|
|
|
سخن با تو نگفتم من .... !!
سخن با تو نگفتم من ....
سخن با تو نگفتم من ...
|
|
|
|
|
چهارشعراز:لطیف هلمت(شاعرمعاصرکورد)
ترجمه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
تنهاازدوچیز
کینه دارم
|
|
|
|
|
با سلام و بی مقدمه میخوام چند کلمه ای درد و دل، از یک شاعر دل شکسته رو برای شاعران دل شکسته Broadcas
|
|
|
|
|
آموخته ،
برمجمری سیاه
به سیه گونه ای که نجوایم .
|
|
|
|
|
دستم نمی رسد که در آغوش گیرَمَت
در بسترِ ِ خیال عبور ِ شما کم است
................
|
|
|
|
|
هیچ کس نیست در این خانه غم
که به شوقش
رج به رج عشق ببافم
پهن فرداها کنم
|
|
|
|
|
شیطان از خاطره هایش می گو ید:
|
|
|
|
|
مردم شهر به گوشید...؟
امشب همه ی میکده را سیر بنوشید.
|
|
|
|
|
زبانحال زينب كبري(سلاماللهعليها) بر سر قبر برادرش حضرت اباعبداللهالحسين(سلاماللهعليه) در روز ار
|
|
|
|
|
گریستنم میاید ...
به شانه ای که
بی پناهیم را هق هق بزنم
|
|
|
|
|
از این جسم چه مانده چه میخواهی..
|
|
|
|
|
عزیز ِ دلم
هنوز وقتـے آسمان ِ دلمـــ ابریست
لمس ِسبك ِ دستان ِ مهربانت را روے
|
|
|
|
|
و مرگ نزدیک است و
قیامت نزدیکتر
وانسان
میوه نسیان می خورد
|
|
|
|
|
چه آرام به خواب رفته ای
صدای آرام نفسهایت
برایم لالایی می خواند
|
|
|
|
|
"منتشرشده در هفته نامه ی لرستان "
شوکت درد من از، بارش چشمهای من است
آسمان هم خج
|
|
|
|
|
روی این مزرعۀ کوچک آفت زده قیمت نگذارید
|
|
|
|
|
ساعت پنج عصر که می شود
بیا
بیا و آمین ات را بگو
به سنگینی سمت چپ ات
به آنکه می پاید
ت
|
|
|
|
|
شاپرک عشق با تو پیدا شد
شاپرک شعر در تو معنا شد
|
|
|
|
|
با عبورت شب من جاده ي " تهران قم " بود
و زمانه اتوبوس پري از مردم بود
|
|
|
|
|
ای ماه شب سیاه و تارم
همرنگ تمام روزگارم
یکچند نظر به حال ما کن
دارم گله ای زدست یارم
|
|
|
|
|
چرخی زدیم و آخردر پایه اساسی نیست
این چرخش و این گردش بی او صفایی نیست
در جنگ قمر با شب اختر
|
|
|
|
|
تقدیم به استاد"شب افروز"...
|
|
|
|
|
بی تو ، شاید... واپسِین یلداست...!
|
|
|
|
|
«نلســون»! نمرده اید که گریم برایتان
|
|
|
|
|
گفتم باز به خسته دلم صبري بريز
گفتا برو ديگر مطاع ندارم
|
|
|
|
|
شتباه می کردم...
چه فرقی میکند
داشتن و نداشتنت...
وقتی حسرت ، مادر و
عقده ، فرزند ناخلف
|
|
|
|
|
دلدادگی
تو با من از پر و پرواز گفتی هزاران قصه از آغا
|
|
|
|
|
یلدا نزدیک است..وچقدر تبریک میگویند به دلم
|
|
|
|
|
تو خسته ای
تو بی حواس
تو بی حوصله
|
|
|
|
|
پشت پنجرہ ترس و ،وحشت
از لابه لاى حس دلتنگیہای مزمن
تا دیوار عبور خیالہای خسته شير
|
|
|
|
|
این زبان ایرانی می گوید که کلمات غربی
|
|
|
|
|
انتظار
من فنا گشتم؛ شدم فـــــــــــانی بیا
آرزوی اشک پنــــــــــــــهانی بیا
مقدمت را غ
|
|
|
|
|
من : ؟ متهم ريف اول
جرمم : ؟ دل پاك وعشقبازی
شاكی : ؟ همه شاهدان عالم
قاضی : ؟ همه شاكيان
|
|
|
|
|
از ماست كه بر ماست ...!
درختي شاد بودم
در يك جنگل زيبا
ق
|
|
|
|
|
نشست خانه حوا و نسخه ام پيچيد
مرابه جرم دانه گندم دوباره آدم كرد!
|
|
|
|
|
دیوونه رو سنگ نزنید به اون دلش چنگ نزنید
به اون غریب بی پناه وصله صد ننگ نزنید
دیوونه رو هو
|
|
|
|
|
کاسه دست گداست چشم کور میشه روش
مانتو یقش چاکه بازه (چشم)زوم میشه روش
|
|
|
|
|
مُحرَم است و کاش که مَحرَم بشوم
از غم کشته اشک غرق ماتم بشوم
|
|
|
|
|
من خدا را با دل و جان دیده ام
عشق را با نور ایمان دیده ام
|
|
|
|
|
زیباست تنها زندگی از پشت لنز دوربین
|
|
|
|
|
ماهی عشقم به خاک نشست.......
|
|
|
|
|
شبی میخواهد دلم
لنگ فکر نکند
|
|
|
|
|
فعّال واقعی در دریای واقعی شو
|
|
|
|
|
به کـی بــگم کــه جاده ها بلــعیده پـاهـای مـــنو
خوب
|
|
|
|
|
من سوار عرصه ی این دشت و هامونم هنوز
چون نهنگ آبهای گرم کارونم هنوز
پنجه ی ایمان من ، اهریمن ش
|
|
|
|
|
دریغ شهر سمرقند و هم بخارایم
دوباره کاش، خدایا، از آن ما میبود!
|
|
|
|
|
نمیدونم شایدم دیو بودمو خبر نداشتم
اگه دیوا میتونن عاشق بشن ، آدم نمیشه ؟!
اگه دیوا میتونن آد
|
|
|
|
|
آندم که گدازه های عشق
ز آتشفشان وجودم
فوران می کنند
فقط نام زیبای تو
بر
|
|
|
|
|
چقدر تو را به من نزدیک می کند
|
|
|
|
|
زخم درد است اگر از زبان باشد
|
|
|
|
|
من چه بي جانم
همش تب دارم
تا كه تو باشي
من دوا دارم
من چه بيمارم
همش درد دارم
تا ك
|
|
|
|
|
قاب عکس
نگاهت دیگِ احساس مرا در جوش می سازد
چـــرا غ شهر بی امیال را خاموش می سازد
زباغ ش
|
|
|
|
|
رو سوي يك نگاه ترك خورده
پرسه مي زنم
|
|
|
|
|
ای شب چراغ شب نشینی های شیرینم /
دارم برای رفتنت تصمیم می گیرم
...
|
|
|
مجموع ۱۲۴۸۱۰ پست فعال در ۱۵۶۱ صفحه |