سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      شمس و شموس

      شعری از

      زیبا بنماران (زیبا)

      از دفتر واگویه های عشق نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۰۰ شماره ثبت ۹۹۱۲۶
        بازدید : ۱۹۹   |    نظرات : ۱۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر زیبا بنماران (زیبا)
      آخرین اشعار ناب زیبا بنماران (زیبا)

      ای شه نازنین من
       از در آشتی
       در آ
      گشته بهار بوستان
       وقت دریغتان 
      چرا 
      ماه به روی یاسمن
       نور چو می
       کشیده است 
      چشم من
       آن نگار مست
       دیرگهی ندیده است 
      فصل خمار می رسد
       ساغر غرق باده کو
      شه ز شکار  می رسد 
      در عجبم پیاله کو 
      ساقی گل عذار ما
       گشته خراب کار ما 
      می برسان 
      که از سرم 
      پر نکشد پیاله ها 
      غم ز بهار ؟
       ای عجب ! 
      بخت به خواب ؟
       در طرب !
      نوش بگو
       دعای تو 
      فاصله را کند وجب 
      ذره به ذره می چشم
       طعم گس شراب تو 
      ای به فدای نرگس 
      خفته ی 
      در نقاب تو 
      هو ز علی مدد ولی
       نام مرا 
      نمیبری 
      درد فزون مکن 
      بیا 
      چون که حلال انوری
      سرخترین شراب را
       نذر حضور کرده ام 
      مزه لبان لعل تو
       ویار نور کرده ام 
      هور کشان کشان مرا
       می کشدم به طور تو 
      شمس منی
       که اینچنین 
      مست شدم ز نور تو 
      بوی هبوط میدهی
       در سر و شکل و
       پیروهن 
      من به فدای کاکلت
       در نجف 
      ای عشق من 
      ناله به ناله
       می شود
       از تو سبو سبو چشید 
      سایه به سایه
       میشود
       با تو به دلستان رسید 
      حیف 
      نمیتوانی از
       منظره ات گذر کنی 
      لحظه ای آنچه چشم من
       مینگرد نظر کنی 
      محو بهار میشوی
       در دم صبح
       بهترین 
      عمق دو گوی عشق را
       از در چشم من
       ببین 
      چانه ای از هوای تر
       لب تو مگو
       به از عسل 
      گونه ی استخوانیت
       هم هنر است و
       هم سول
      آن قلم دو شاخه ات
       مرکز ثقل
       صد هنر 
      هیچ نمیرسد کسی
       به پای آن 
      دو چشم تر 
      وقت سخن
       مرا بخوان
       آیه ی مستطاب عشق 
      من به هزار خاطره
       می بزنم
       به نام عشق 
      در رده بندی جهان
       شمس و شموس این دری 
      تخت تو 
      تاج قلب من
       سرور هر چه مهتری 
      شه که به خانه میرود 
      شاه نشین برای اوست 
      خانه که نیست جان من
       لیک که این کمین
       از اوست 
      لایق شه نمیشود
       جان من و
       جهان من 
      بنده ی کمترین شدم
       قهر ز خاطرت
       بکن 
      صبر و سکوت
       چون کنم
       بلبل داغ دیده ام 
      روی گل تو را ببین
       یک دهه شد 
      ندیده ام ...
      واگویه های عشق : زیبابنماران
      ۹
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۴۳
      درود بانو
      بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۹
      🌺🌺🌺🌺🌺
      🍀🍀🍀🍀
      🌺🌺🌺
      درود بر شما.
      سارا (س.سکوت)
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۰۹
      درود بانو ی نازنین
      چه زیبا ودلنشین این واگویه عشقت
      بردل می نشیند
      قلمت سبز ومانا خندانک
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      بهنود کیمیائی
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۵۰
      درود
      بر
      شما
      شاعر گرامی
      ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
      طوبی آهنگران
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۲۳
      سلام بانو
      دورود بر شما هم زیبا و هم بلند
      احسنت
      رضا رضوی تخلص (دود)
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹
      سلام و هزاران درود بانو
      بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
      پاینده باشید خندانک خندانک
      محمد مهدی بخارائی
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۲۸
      درود بر شما خندانک خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۸
      فصل یخ بندان تمام می شود

      باز هم زمین سر ناسای دارد

      جای انسان نیست
      جای وبی برای انشان نیست

      مگ ر انساننباشی

      آنجا دل می شکند

      گاهیباز سازی می کند

      آموختم باید صل. دانست

      وگر نه دنیایت. تنگ می شود

      آموختم خودم. خودم را تصلا بدهم

      گاهی با اشکهایم گاهی با صبرم

      گفتند عدالت از عشق بابا تر است

      در نیا عدالت. وسیله قدرت. شده

      عشق هم دکان
      نداستند اگر عشق را زند نگهدارند
      عدالی دیگر لازم نست

      ولی دنیا هر دوا می خورد

      زمین بد وحشت ناک شده
      همیشه آماده بهلیدن است
      مردم ر زمین بازی میکنند
      و زمین هم بی رحمی می کن
      طوبی آهنگران
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۹
      دورود بانو جان بسیار زیب
      سرآده اید
      مجتبی شهنی
      دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۳۱
      درود فراوان
      شاعر بزرگوار
      بسیار بسیار عالی بود
      لذت بردم
      سبز باشید سبز بمانید🍃
      قلمتان توانا✏
      👍👍👍👍
      زندگیتان پایدار
      🌷🌷🌷🌷
      مسعود میناآباد  مسعود م
      دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۱۰
      درود بر شما
      ---------------
      خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵
      درود به شما .......... خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0