سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        روح گریزان

        شعری از

        علی توکلی

        از دفتر طرح چشمان او(امروز) نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۸ ۰۲:۳۸ شماره ثبت ۷۲۴۳۷
          بازدید : ۶۰۴   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        بغضِ بارانمُ شعری که پر از حادثه بود
        پشت هر بیت؛ غم نئشه ام از خواب پرید
        درد را دید،اگر شکل خدا را می دید
        چشم‌ هایم‌ که بجز اشک پدر هیچ‌ ندید
         
        درد در شعر اثر داشت که منکر نشوم
        دفتر شعر ِ پدر پاکت سیگارش بود
        هستی اش کل جهان بود،ولی ارثم از او
        دودُ خودکارُ تپش های خود آزارش بود
         
        از بهاری که مرا مست جنون زائیده
        آمدم حس غریبانه ی پاییز شوم
        من غم انگیزترین شعر پدر بودم که
        تا ابد حکم شده حرف غم انگیز شوم
         
        آمدم، لحظه بغضی که پر از باران بود
        در همان لحظه که تنهایی مطلق دارد
        سرنوشتی که ‌به یک پلکُ نگاهی بنداست
        تیره تر از شب تاریک شود ،حق دارد
         
        آن که درمسلخ پاییز و جنون ماند منم
        که همین حال بدم منشا آبادی ام است
        اتّفاقی که تو بودی و نمی افتادی...!
        عشقُ ناکامی آن،پیشه ی اجدادی ام است
         
        بار آخر به دلم گوش بکن از سرلطف!
        قصه تلخ است ببخشید،اگر حوصله نیست
        منِ ناکامُ تو و شعرِ پراز خواهشِ من
        که میان منُ تو،خاطره جزفاصله نیست
         
        من همین هیچِ خودم بودمُ در خلوت خود
        داشتم دست کسی مثل تو را می جستم
        در خیالم قفسی سایه ی من بود، اما
        من کسی مثل توآزاد و رها می جستم
         
        در پیِ روح گریزان خودم می گشتم
        با غروری که اصالت به جنون میبخشید
        سرِّ دامان دلی،رازِ نگاهی ؛می شد
        مظهر عشق اساطیری من بی تردید
         
        بغض من‌جای خودش بودُ به حاشا نرسید
        تا به تنهاییِ نا خواسته عادت کردم
        با نیازی که درآن ترس شکستن هم بود
        خیره ماندم به تو تا عشق زیارت کردم
         
        عشق آمد که غزل رنگ تمنا بشود
        روح عصیانگرم از راهِ تباهی برود
        درک کن حال مراعشق اساطیری من!
        درد تو ساده نبوده که به آهی برود... 
         
        لحظه ای با من اگر چشم تو پیوندی داشت
        بهترین 'بیتِ پدر' با تو شکوفا می شد
        من بهارم و تو اسفند پر از ابهامی...
        حسِّ تحویل غزل، وقف تمنا می شد
         
        من به تنهاییِ با فکر تو وابسته شدم
        دم به دم لحظه ی دیدار تو تکرارشود...
        بین تصویر تو تا باور تنهایی من
        شده هر بار که دنیای من آوار شود
         
        شده هر بار تو پایان‌ غزل ها باشی
        و من آن شاعر احساسی تنها باشم
        بعد هر شعر که صد پاره کند قلب مرا
        باز هم ‌مثنوی عاصی تنها باشم....
         
         
        علی توکلی
        ۷ فروردین ۹۸ درپناه حق
         
         
        پ.ن:چهارپاره ای زاده شد به مناسبت روز میلادم که امروز یاد آور سه دهه درد و رنج و عشق و دیوانگیست...
        پ.ن۲:من از تبار بهاری شبیه پاییزم...
         
         
        همین
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۲۱:۴۹
        درود جناب توکلی
        زاد روزتان مبارک
        امید که در سال پیشرو در کمال صحت و سلامت در همه امور زندگی موفق باشید خندانک
        علی توکلی
        علی توکلی
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۲۳:۵۹
        سپاس از لطفتون جناب استکی
        ارسال پاسخ
        محمدزبیر براهویی (میم دادخواه)
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۰۹:۲۳
        درود بر شما

        زیباست خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        علی توکلی
        علی توکلی
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۲۰:۳۲
        درود
        سپاس از لطفتون خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۱۱:۰۹
        سلام ودرود برشما بزرگوار
        زیبا وقشنگ بود مرجبا
        موفق باشیدودرپناه خدا
        دس درست خندانک خندانک خندانک
        علی توکلی
        علی توکلی
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۲۰:۳۲
        درود بانو
        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۱۴:۵۲
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        علی توکلی
        علی توکلی
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۲۰:۳۲
        درود بر شما
        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۲۱:۰۳
        خندانک خندانک خندانک
        علی توکلی
        علی توکلی
        يکشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۸ ۰۲:۲۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        يکشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۸ ۰۰:۵۵
        درود بر شما شاعر گرامی
        چهارپاره ای زیبا، غمگنانه و دردآلود سروده اید که البته و به نظر این کمترین یکی از ویژگی های چهارپاره غمگنانه بودن آن است یا به تعبیری اگر غمین می سراییم در قالب چهارپاره بسراییم که جلوه گر و اثر گذار است.
        فقط در بند اول واژه ی "نئشه" به گمانم نشئه باشد به معنای تلذذ و سرخوشی و کِیف.
        زادروزتان همایون
        🌹🍃🌹🍃🌹
        علی توکلی
        علی توکلی
        يکشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۸ ۰۲:۲۵
        درود جناب هداوند
        سپاس از توجهتون
        شهریار نوشت:
        از غم جدا مشو که غم غنا می دهد به دل
        اما چه غم؟!غمی که خدا می دهد به دل

        به طور کلی غم در شعر زیباست.خصوصا در قالب هایی چون چهارپاره و غزل.
        چهارپاره بعد از مشروطه چنین شکل گرفت.

        در مود نکته ای که فرمودید،کاملا صحیح گفتید.نشئه صحیح است که اشتباه تایپی داشته و نئشه نوشته شده.
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مینا مرادی(ققنوس)
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۵۲
        درود شاعر گرامی بسیار زیبا بود
        خندانک خندانک
        احسان کریمیان علی آبادی
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۵۴
        احسنت
        منِ ناکامُ تو و شعرِ پراز خواهشِ من
        که میان منُ تو،خاطره جزفاصله نیست
        بسیار زیبا سروده اید و غمگین
        ضمن عرض تبریک زادروزتان آرزو دارم که سال های خوب و خوشی در انتظارت باشد
        خندانک خندانک خندانک
        سمیرا_خوشرو
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۰۸
        درودتان گرامی
        بسیارعالی
        موفق باسد
        🌹🌹🌹🌹
        🌸🌸🌸🌸
        🙏🙏🙏🙏
        مسعود میناآباد  مسعود م
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۰۲
        سلام :
        درود بر شما . --------------------------- . خندانک
        خاستيم از سر شادي و غم هر دو جهان
        با غمت خوش بنشستيم خدا مي داند

        به اميدي که گشايد ز وصال تو دري
        در دل بر همه بستيم خدا مي داند -------شمس مغربی
        دانیال رجحانی
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۲۵
        با عرض سلام .
        درود بر شما شاعر گرامی ⚘⚘⚘
        زیبا سرودید .
        علیرضا بنایی
        چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۰۳
        سلام و درود
        زیبا سروده اید خندانک
        عیدتان مبارک و خجسته باد خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۱۴
        درود شاعر خندانک
        دفتر شعر پدر پاکت سیگارش بود خندانک خندانک خندانک
        بعضی از پدرا هم دفتر شعرشون دسته چکشونه خندانک
        آفرین... آفرین
        تموم بندها رو با دقت خوندم و لذت برم از تناسبات و اشارات ظریف خندانک
        همه بندها زیبا بودن خندانک
        فقط در سطر دوم بند اول، (نئشه) شکل محاوره ای (نشئه) هست و با توجه به یکسان بودن وزنشون فک میکنم همون شکل معیار، یعنی (نشئه) بهتر باشه، البته شایدم اشتباه تایپیه.

        لحظه هایم یکی یکی رفتند
        دستهایم اما از تو خالی بود
        بارها از خودم پرسیدم:
        نکند این عشق، خیالی بود!

        من پر از عشق بودم و هرگز
        نتوان عشق را نصیحت کرد
        آنقدَر دور شدی از من
        که دلم به غصه عادت کرد... (م. فریاد)

        تولدتون پیشاپیش مبارک شاعر توانا خندانک
        سال نو نیز بر شما و همه ی ساکنین زمین مبارک باد خندانک
        به امید جهانی سرشار از صلح و سلامتی خندانک
        در پناه حق خندانک
        علی توکلی
        علی توکلی
        چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۴۲
        درود جناب زارع عزیز
        ممنونم بابت این دقت و لطفتون

        اشتباه تایپی بود و طبق گفته شما نشئه درسته

        قسمتی از غزل منتشر نشده تقدیم به شما:

        گرفتارم میان حس یک پائیز در نکرار
        و چشمانم نمادی از هزاران بغض لاکردار
        وجودم را سپردم دست تقدیری پر از حسرت
        به رویاهای نافرجام در افکار خودآزار
        کسی را می کِشم هر شب در آغوشم که می دانم
        خیالاتش فقط جا مانده از آن آخرین دیدار
        مرور نا خودآگاه شکستن های نا حق را
        بیا ای دست بی روح تناسخ از ژنم بردار
        علی توکلی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمودرضا رافعی (رافع)
        پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ ۱۰:۴۲
        بوی عید یعنی ، بوی عطر شعر ناب 🌹🌱🌹🌱🌹
        با سپاس از شما شاعر گرامی 🌷🍀🌷🍀🌷
        آرامش یعنی فرمان قایق آسایش را در دست صاحب آن ساحل ببینی بدینوسیله ، پیشاپیش ضمن تبریک عید نوروز به پشتیبان این ساحل ناب استاد ارجمند جناب آقای سید حاج فکری احمدی زاده و مدیران فرزانه و اساتید بزرگوار سایت ادبی ، از خدای مهربان قشنگترین ، آرام ترین و شادترین سال را برایتان آرزومندم .
        پروردگارا
        به ما دلی پُر مهر
        قلمی سبز
        زبانی نرم
        و نیتی خیر عطا فرما
        تا در پناه امن تو
        آرامش این انجمن را موجب باشیم
        " آمین"🙏
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0