سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 20 ارديبهشت 1404
    14 ذو القعدة 1446
      Saturday 10 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        شنبه ۲۰ ارديبهشت

        زیبا صنم

        شعری از

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        از دفتر دلسروده ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ ۱۸:۳۰ شماره ثبت ۳۹۷۹۱
          بازدید : ۴۲۱   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        زیبا صنم
        زیبا صنم
        عشق تو ای زیبا صنم ؛ دیدی مرا دیوانه کرد
        منزلم صحرا شده ؛ هم آواره از هر خانه کرد
         
        عشقت چنان باشد بحق ؛ قدر مسلم در ، دلم
        بسیار میگویم چرا ؛ تعبیر بر افسانه کرد
         
        مهرت بیامد بر دلم ؛ جا پای عشقت قلب من
        سخت است جا پای عشق ؛ قلب مرا ویرانه کرد
         
        چون شمع میسوزم مدام ؛ عشق تو مهمانم شده
        ای کاش میگشتی خبر ؛ قلب مرا پروانه کرد
         
        اشکم تو ، هم یکدم ببین ؛ بر مهر من گو آفرین
        چشم مرا نیکو ببین ؛ اشکم مرا حنٌانه کرد
         
        چون بذر عشقت کاشتی ؛ اندر دلم ای نازنین
        کمتر بشد از لحظه ای ؛ صدها هزاران دانه کرد
         
        جان میدهم در راه عشق ؛ شایسته باشد عشق را
        هر کس که جان بازد زعشق ؛ جان بازی جانانه کرد
         
        گمنام را آگه کنید ؛ آید به استقبال عشق
        گیرد سراغ عشق را ؛ دل را به او هم خانه کرد .
         
        عشقت چنان باشد بحق ؛ قدر مسلم در ، دلم
        بسیار میگویم چرا ؛ تعبیر بر افسانه کرد
         
        مهرت بیامد بر دلم ؛ جا پای عشقت قلب من
        سخت است جا پای عشق ؛ قلب مرا ویرانه کرد
         
        چون شمع میسوزم مدام ؛ عشق تو مهمانم شده
        ای کاش میگشتی خبر ؛ قلب مرا پروانه کرد
         
        اشکم تو ، هم یکدم ببین ؛ بر مهر من گو آفرین
        چشم مرا نیکو ببین ؛ اشکم مرا حنٌانه کرد
         
        چون بذر عشقت کاشتی ؛ اندر دلم ای نازنین
        کمتر بشد از لحظه ای ؛ صدها هزاران دانه کرد
         
        جان میدهم در راه عشق ؛ شایسته باشد عشق را
        هر کس که جان بازد زعشق ؛ جان بازی جانانه کرد
         
        گمنام را آگه کنید ؛ آید به استقبال عشق
        گیرد سراغ عشق را ؛ دل را به او هم خانه کرد .
        یکشنبه بیست پنجم مرداد نود چهار
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2