جمعه ۱۱ آبان
وصیت نامه شعری از امیر
از دفتر ابتدایی ترین اشعار من نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۳ ۱۰:۱۰ شماره ثبت ۲۹۸۰۵
بازدید : ۱۳۲۵ | نظرات : ۱۵
|
|
شعر رو به روی تو
وصیت نامه ی منه
خیلی سعی کردم ساده بنویسم
ولی هردفعه بغض قلم میشکنه
قبل شروع نامه
دارم ازت یه خواهش
بهش بگو این یکی
دوست قدیمیامه
نگی یه وقتی بهش
این پسره دیوونست
همش مزاحم میشه
کاراش همش بهونست
توقعی ندارم بگی بهش راستکی
این پسر عاشق بود، اونم بهت بگه کی؟
بعد تو بشی معذب
بکشه دستش عقب
غم تو نگات بشینه
بگیری نامرد لقب
بهش نگی یه وقتی
این کیه باز دوباره
پاره کنی نامه رو
تو سطلای زباله
نگو بهش تو هیچوقت
اما خودش میفهمه
چشماتو که میبینه
خودش می خوام نفهمه
اثن دیگه ولش کن
دیگه نمونده طاقت
نامه ی بی اسم و نام
بمون پیشش یه ساعت
سروش
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.