گوشه دنجی به دور از خلق طاعت آرزوست
در مصائب در بلایا استقامت آرزوست
در میان آزمایشها طهارت آرزوست
صدق باشد وصف یار اما صداقت آرزوست
صدق در ادراک مردم هست آن الماس خلق
نیست پیشانی ملاک سنجش اخلاص خلق
یار این را خواست پس از حق صداقت خواستم
کربلا رفتم از اربابم شباهت خواستم
تا شوم مشتاق منجی ترک عادت خواستم
از خدا در اوج گمنامی شهادت خواستم
شد شهادت گوهر کمیاب ایزد در جهان
نور را دنبال کن شد نور مقصد در جهان
نور میبینیم اما واقعا در ظلمتیم
با تمام معصیتها باز هم در خدمتیم
میخرد گمنام و ما دنبال کسب شهرتیم
با شیاطین غالبا هم شیوه و هم صحبتیم
با ولایت هستم و هم شیوه اعدا شدم
ظاهرا هستم گدایت باطنا آیا شدم؟
غیر یا مهدی نیاید ذکر بر لبهای من
گر نباشم یار گردد ذبح عاشورای من
من گنه کردم ولی او گریه کرده جای من
من شدم تنهای او او میشود تنهای من
حیدر دوران من ، تنهاتر از حیدر ، بیا
یوسف گمگشته کنعان ما دیگر بیا
علیرضا نقدی