يکشنبه ۲۱ ارديبهشت
|
دفاتر شعر متین رضائی عارف (عارف)
آخرین اشعار ناب متین رضائی عارف (عارف)
|
چشمِ خود میبندم و تاریخ اکران میشود!
صحنهی کوتاهی از ظلمت نمایان میشود!
شاهِ قاجاری و در فکر خودت آدم شدی؟!
خوب میبینی کسی را که پشیمان میشود!
برنویی بر دوش دارم با خشابیپر ز کین؛
کینه ها با پای خود ؛ راهی تهران میشود!
گر که تازاندی به مردم لااقل این را بدان؛
در نهایت کاختان ، با خاک یکسان میشود!
من همان ستارخانم. بی سپاهم آمدم...
اصل لشکر در همان تبریز و رویان میشود!
توپ میبندی به سقفِ مجلسِ ملت ولی؛
خوب میبینی مرا؟! تحقیر تاوان میشود!
وقت تفتیش است. باید ذرهای عاقلشوی
خَلعَت زیر عبایت ؛ خوب تابان میشود!
آن یکی قفقاز میبخشد یکی الماس و زر...
دزد بودن خصلتِ ؛ قاجارِ ایران میشود!
از هرات و ترکمنها تا به آذربایجان . . .
دادنِ خاکِ طلایش ؛ زود آسان میشود!
کور خواندید ای تمامِ پایمردان خدیو...
آخرش ویرانی ما ؛ حسرت جان میشود!
تکه های مملکت تجمیع میگردند و باز؛
دیدن این خانواده ؛ زود امکان میشود!
بعدِ مرگ ما بدان ؛ ستارخانها زندهاند...
سرزمین سوخته ؛ آخر گلستان میشود!
-عارف
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شعرزیبایی بود
همیشه سرافراز باشید
درود بیکران