سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      دلهره

      شعری از

      محمد رضا نظری(لادون پرند)

      از دفتر واژه های بی سرزمین نوع شعر دوبیتی

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۲۳:۱۲ شماره ثبت ۱۲۲۱۲
        بازدید : ۱۲۸۷   |    نظرات : ۳۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد رضا نظری(لادون پرند)
      آخرین اشعار ناب محمد رضا نظری(لادون پرند)

      آسمان تیره.زمین سرد!
      من پر از دلهره فرداها...من پر از شایدها
      من در اندیشه روزی هستم
      که چکاوک نپرد!
      نسترن قهر کند
      شاخه ها لخت شوند
      سارها کوچ کنند.
      من در اندیشه روزی هستم
      که بمیرد احساس...
      واژه ها ته بکشند.شعر خاموش شود.
      آسمان لج بکند و نبارد بر ما...و نشوید ما را...
      من به گرمای زمین محتاجم.
      من به آغوش خدا محتاجم.
      من به لبخند اقاقی...بوی بابونه و نعنا...سر سودایی شمع...
      اضطراب نفس ثانیه ها...من به تردید زمین وقت شکوفایی گل...
      رقص ژولیده نی زار در اندیشه باد...
      سر تعظیم درختان زیر سنگینی بار
      قد رعنای چنار...
      لاله و نسترن و یاس کبود.
      عطر نمناک چمن...بوسه باد
      به همه محتاجم.
      من به زنجیره احساس علف محتاجم.
      نبض من با پر بارانی قو تنظیم است.
      در مسیر رگ من واژه در جریان است.
      قلب من شعر من است.میتپد با احساس.
      من پر از احساسم.اگه خوبم...اگه بد...
      ولی از عشق پرم....لبریزم.
      من همینم.پرم از عاطفه ها.
      پر صد حس قشنگ.پر واژه...پر شعر...پر خلوت
      پر تنهایی و شبهای بلند.
      من همینم.ساده دل میبندم.ساده میخندم.ساده میگریم
      ساده میرنجم...ساده میبخشم
      کودکم حساس است.
      بره ذهن من از فاصله ها بیزار است
      دور و نزدیک همه خاطره ها...
      میچرد تا دم صبح.
      میخورد اینهمه غم.
      میجود اینهمه بغض...
      من به شب...بوی چمن...ناز پروانه و بلبل
      من به تکثیر علف...عطر محبوبه و سنبل
      پرش از شاخه احساس به فردای تکامل
      عشوه چلچله بر ساحل خیس
      رقص سنجاقک پیر روی موسیقی آب...
      دیدن سقوط یک پر...
      ریزش برگ درختان کف کوچه های خاکی
      عطر یک خربزه یا خوردن یک زرد آلو...
      لذت خوردن یک چای کنار مادر...
      لحظه شکستن بغض در آغوش پدر...
      من به این حس قشنگ...من به این حادثه ها معتادم!
      گاه گاهی لب ایوان دعا می آیم.
      سر سجاده احساس نمازم جاری است
      اعتقادم عشق است...
      اشکها از ته مجرای قنوتم جاری است
      یک نفس تا به سجودم باقی است.
      یک قدم مانده به آغاز حضور...
      یک قدم تا ته این کوچه خیس
      یک قدم مانده به این حس غریب
      یک قدم مانده به جایی که خدایم جاری است.
      من به جریان تو ایمان دارم.
      من پر از تفهیمم!
      من پر از دلهره فرداها...من پر از شایدها...
      من در اندیشه روزی هستم...
      که چکاوک نپرد!
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0