سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
21 شوال 1445
  • فتح اندلس به دست مسلمانان، 92 هـ ق
Monday 29 Apr 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    دوشنبه ۱۰ ارديبهشت

    من بودم و تو بودی و غزل

    شعری از

    امیرحسین مقدم

    از دفتر ما صابر دردهای خویشیم نوع شعر دلنوشته

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۲ ۰۰:۱۴ شماره ثبت ۱۱۳۴۱
      بازدید : ۲۲۷۱   |    نظرات : ۵۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    سلام چندماه پیش، یکی از دوستان فرهیخته، بانو ساقی شایان شعری برایم در فیس بوک ارسال کرد. شعر را که خواندم بی اختیار گریستم. شاید بیش از 10 دقیقه. گویی تکه ای از زندگی عاشقی را در فیلمی عاشقانه میدیدم. به یاد دارم ساعت 4 بامداد بود. هنوز 5 نشده بود که  غزل زیر را برای بانو پس فرستادم. حال که میخواهم آن غزل را نقل کنم، بی انصافی است اگر شعر بانو شایان را نیز ننویسم
      
    این غزل را با افتخار و احترام پیشکش میکنم به بانو ساقی شایان
     
    من بودم و تو بودی و غزل ....
     
    امیر حسین مقدم.
     
     
    به مهر میستایمت، امید من ترانه شو.   /  
    ترانه را بهانه‌ای همیشه جاودانه شو.
     
    به قلب می‌نشانمت که قلب جاودان تویی.  /   
    به چشم می نگاهمت، نگاه عارفانه شو.
     
    به عقل می پذیرمت، که عقل عاقلانه ای.   /  
    به روح می‌نهانمت ، عقیل عاقلانه شو.
     
    به شعر می‌سرایمت که حدّ شاعرانه‌ای،  /   
    به شرم می‌نویست، رفیق خواهرانه شو.
     
    سبو به دوش می‌کشم، می بهشت پیش توست،  /  
    برای چون منی خمار، شراب عاشقانه شو.
     
    صدای هر پرنده را شنیده ام ز شعر تو،  /   
    سه تار و باز هم سه تار نوای ساحرانه شو.
     
    به خنده‌ات گریستم که غم، پسش‌ نهفته بود.  /  
    میان طاق آسمان ، تو ماه آسمانه شو.
     
    زمان همان دقیقه بود، که ثبت کردیش به شعر،
    تو را به جان عاشقان، حدیث آن یگانه شو.
     
    7/ 10 /91
     
     
    و اما سروده ساقی عزیز
     
     
     
     
    من بودم و تو بودی و غرل
    موسیقی دلمان بود و نور ماه.
    گلهایی که با سلیقه تو،
    چیده شد زباغ.
     
    دردست من سه تار،
    برایت مینواختم از هر کنار.
     
    گفتی بخوان،
    خواندم برایت،
    آن شعر بی تکرار.
    « عاشقم من عاشقی بی قرارم،
    کس ندارد خبر از دل زارم.»
     
    گفتی بخند،
    خنده ات دیوانه ام میکند،
    خندیدم و با خنده ام، زخمه زدم بر سه تار،
    سازی برای دل،
    شعری برای عشق،
    شعری برای یار.
     
    شمع بود و شور بود و قلب های بی قرار.
     
    گفتی کاش دنیا همینجا به پایان میرسید.
    گفتم به پایان نمی‌رسید،
    ثبت می شد بر یک نوار.
     
    گاهی که ساکت میشدیم
    میگفتیم همین بس
    ما را در این روزگار.
     
    جانا چه شد ؟ من شوربخت بودم یا تو ؟
    از ثبت لحظه ها و توقف زمان
    رسیدیم به فرسنگ ها فاصله
    ودرد بی تکرار.
     
    من شوربخت بودم یا تو ؟
    ای یگانه یار.
    ای یگانه یار.
     
    بانو ساقی شایان
     
     
    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0