پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت
|
|
تا اوج احساسِ صنوبر ها...، سرودن
|
|
|
|
|
تقدیم به کسانی که با آهنگ گلنار خاطره دارند
|
|
|
|
|
گریه نکن ای نازنینم
ای ماه و خورشید بر زمینم
|
|
|
|
|
با سلام به محضر شاعران گرامی سایت شعر ناب، این شعر توسط دخترم،فاطمه خانم فرازمند که در سال دوم دبیر
|
|
|
|
|
فردا
فردا روز قشنگی است
اگر باز تو در آن باشی
اگر از ب
|
|
|
|
|
تو آن پرستوی مهاجری
............. که خسته از پرواز
..........................بالش شسکسته
|
|
|
|
|
آئينه چون شكستى، باز است راه توبه
|
|
|
|
|
به سرآغاز گنه مست بیا برگردیم
|
|
|
|
|
این روزها
اختیار فرم ابروهایم را ....
|
|
|
|
|
من در سکوت تلخ شبانگاهه تار خود...
آن خنده ی لبان تو را یاد آورم...
|
|
|
|
|
در دین و آئین شما دیوار یعنی فاصله
وقتی که می مانی جدا دیوار یعنی فاصله
احساس رفتن
|
|
|
|
|
ای مردم شهری که چنین مست شرابید
تا مست این خمر شدید مست به آبید
از مستی این باده چه خیزد غم ..
|
|
|
|
|
ساز میزنم با چشم خیس تو شهری که همه کرند
تو شهری که مردم اون دنبال پشت و خنجرند
|
|
|
|
|
مرا بشکن
درون خویش
همانگونه که می خواهی
نمی دانم چه می جویی؟
چه می خواهی؟
نمی خواهم که دری
|
|
|
|
|
خال لبت نقش بست در دل شیداییم
مست وخرابت شدم درشب رویاییم
|
|
|
|
|
یا رب از لطف پناهم ده که حیران نشوم//بنده ی بنده ی تو بنده ی شیطان نشوم
|
|
|
|
|
می خواهم خودم باشم و لحظه های دلتنگی
|
|
|
|
|
وقتی که سـرودِ عاشقی می خواندم
|
|
|
|
|
بانگ تیری بر ساکتِ جنگل ...
|
|
|
|
|
خـراســان، گـوهــرِ من، گـوهـرستان
|
|
|
|
|
دل به رویای تو مجبور شدن می ارزد...
|
|
|
|
|
مرادیده بجز رویت بروی گلشنی وانیست
که جز روی توای زیبا دراین گلشن تماشا نیست
|
|
|
|
|
ستار سحرم ؟!باکی نیست، من خیس شده ام از لطافت شبنم وجودت
هنگام هبوط آغوش تو پناهم بود ولالایی مست
|
|
|
|
|
هستم همه بر حفظ الفبای تو مشغول
چشمی به من ومن به تماشای تو مشغول
|
|
|
|
|
رباعی: بوسه بچینم از لبت در مهتاب
|
|
|
|
|
می روی اهسته اهسته کجا بی من مرو
|
|
|
|
|
آه ای نگون بخت غزه ما
که ایستاده درخاک می شوی و ما
دور ایستاده تماشا می کنیم ، تو! را .
- ای خاک
|
|
|
|
|
"وَالتّینِ وَالزَّیتون"؛ هلا، ای "طورِسینین"
ای سرزم
|
|
|
|
|
مرا از عرش بر فرش آورد ...
همان که -
روزگاری ناز من بود ...
|
|
|
|
|
بس که درسودای تو احساس جاری کرده ام
هستی ام را غرق یک رؤیای آبی کرده ام
|
|
|
|
|
آب اگر فرصت رجعت به ره ِ رفته نمود
جغد ویرانه نشین ، شَهپر ِ فرصت بگشود
|
|
|
|
|
در چشم تو جاميست كه جمشيد ندارد...
|
|
|
|
|
اینک خدا یک شعر زنده را روایت کرد
یک شعر تازه سرایید و از بهار صحبت کرد
رنگین کمانی از نخ باران
|
|
|
|
|
ایستاده ایم کنار هم/اما/میخکوب به دیوارِ روبرو!
|
|
|
|
|
یه روزا خیالت برام زندگی . یه روزا خیالت مثه مردنه
یه روزایی با اینکه میخوام تورو . ولی راضی ام خند
|
|
|
|
|
کشید از ماست، مو امّا دو صد حیف
کره، دوغ و تغارش را ربودند
|
|
|
|
|
یارب نظر کن امشب بر حال بنده ی خود
تو مهربان و اما من ظلم کرده بر خود
تو آفتاب و باران همچون نسیم
|
|
|
|
|
از پس ابر فراق هست اميدم كه كند
شب غم هاي مرا سحر مهر تو سحر
|
|
|
|
|
آنچه که مرا آزرده می کند...
|
|
|
|
|
به هوای
خاک
دریا را سر کشیدیم
تا برگردند
روی بی تابی های ترک برداشته
بطری های سرگردان
ویونس
پ
|
|
|
|
|
خشونت کرکس ها
غزه در زنجیر
|
|
|
|
|
دستهايت را مي بوسم
نگاهت را قاب مي كنم
آهسته آهسته
كوله بارم را مي بندم
|
|
|
|
|
با دست و زبانی که عطایش بنمودی
انکار ِ تو میکرد و تو رسوا ننمودی
|
|
|
|
|
بشين باهات حرف بزنم
تو آرزوي اين زني
دنيا رَم عاشق بكني
بازم فقط مال ِ مني
|
|
|
|
|
سرو ناز من ، دل نواز من، کی دوباره می آیی باز !
|
|
|
|
|
گفت شیخ ما که ملا می شوم گفتم زرشک !
چون شدم ملا توانا می شوم گفتم زرشک !
از دروغ وفتنه و نی
|
|
|
|
|
خیالم همسفر بی وا خیالت
(خیالم همسفر با خیال تو شد)
|
|
|
|
|
الگوی مقاومت تویی ،ای غزه
|
|
|
|
|
دلم را جــــز هــوای کــوی تو نیست
وفـــایی، جــــز کمند مـوی تـو نیست
سعـــادت، شمه ای از بــا تـ
|
|
|
|
|
گنجیشگکه اشی مشی کجا میری
|
|
|
|
|
مسلمان باید باشد
شناسنامه اش
می گوید
|
|
|
|
|
نشستم فاتحه ای برای شیر موز خواندم!
|
|
|
|
|
مشتی سکوت
اسب خسته ی ِخوابم را زین میکند
|
|
|
|
|
نم کشیده است آخرین چوب کبریت آرزوهایم
|
|
|
|
|
من مجنون بودم که لیلی قصه هایم پرید...
|
|
|
|
|
سنگ کلّیه که چسبیده به من عین کنه
دســـت بــردار نبـــ
|
|
|
|
|
بینِ خدا و عشق...، حدِّ فاصلِ تو
|
|
|
|
|
شهیدان لاله های عشق هستند
|
|
|
|
|
بی تو کی شام ِبرات و صبح عیـد است مرا
|
|
|
|
|
به تو گفتم که به اون کوچه نظر هم نکنی
|
|
|
|
|
بازباران باترانه
میخوردبربام خانه
باهجوم بغض سنگین
میکنداین دل بهانه
|
|
|
|
|
آمدم در ابهام بودنم
تو ندیدی مرا
|
|
|
|
|
یا ربا ، غیـرت به ماها مـرده است
|
|
|
|
|
چرا با هر سلام گرم دلو میذاره کف دست
وقتی میدونه آخر هر آشنایی فاجعه است
|
|
|
|
|
من در اذان شاپرک، بوی تو را بشنیده ام
الله اکبر خوانده شد، سجاده نالیدن گرفت
|
|
|
مجموع ۱۲۴۱۴۸ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه |