يکشنبه ۲۷ خرداد
|
|
آخـرين فشنگــ
سهم مـن استــ
سهم مـن از دردها و رنـج هاي زميـن
|
|
|
|
|
عاشق غدیر و مولا شده ام....
|
|
|
|
|
تلوزیون بوی گلاب و انار و پونه نمی دهد
|
|
|
|
|
آفتابم پشت کوه بی وفایی مانده ای
|
|
|
|
|
حقایقی که در این داستان آمده است ، مقابله شرک و ایمان ، هجرت اهل ایمان در حال وقوع ظلم و احتمال از د
|
|
|
|
|
این روزها تنهایی ام بر دوش می گردم
|
|
|
|
|
مانده ام در ته استکان درد
نیست میلی درتو به این چای سرد
|
|
|
|
|
غبارِ
سمِ
سواران ِسرخ؛
خورشید ؛
از
ذره های
زخمیم ؛
بذرِ شفق
بر
دامن؛
صبحِ
نو
ب
|
|
|
|
|
عشق است کلاس دقتت اینترنت...
|
|
|
|
|
تو.......من
تو ساغر باشی و مینا منم من
تو نقّاش منی زیبا منم من
تو دریایی تو دریایی تو دریا
|
|
|
|
|
با ملامت های دل سخت است طاقت داشتن...
|
|
|
|
|
چند روز دگر محرم ارباب است....
|
|
|
|
|
بگذار تــــرا بی حــــد و ارقــــام ببوسم
از بام شــروع تا به، شب هنگام ببوسم
بگذار که من رشتــــ
|
|
|
|
|
آوار یک خاطره
نگاه سرد پنجره
فریاد سک
|
|
|
|
|
شجاعت ، قهرمانی را به زنها
بدیده یک جهان ، از کشور ما
|
|
|
|
|
در این روز تار تار
میروم تنها از این شهر پر خاطره
در قطاری که شفق طلایی سالها بر آن نور می اندازد
|
|
|
|
|
بخوای نخوای یادت میره که عاشقم بودی یه روز
با هرکی باشی نازنین بدون که عشقمی هنوز
|
|
|
|
|
دوست دارم موج باشم درخروشی ناگهان
|
|
|
|
|
رسول یونان ، تُرک بود ، تُرک!
|
|
|
|
|
سلام وعرض ادب ؛ اهل شعروشعور
بایک بغل گل شادی رسیده ام
|
|
|
|
|
واى بر سوسن و آلاله كه با دست لعين
كز دل خاك برون آمده گِل مى طلبد
|
|
|
|
|
باشد، برو! ای شرجی چشمانت ، اهوازی
|
|
|
|
|
انگار این سمفونی ...........
|
|
|
|
|
زندگی لحظه ی پرواز من و سینه ی آسمان توست
|
|
|
|
|
چوب و کتک به بچگی دیدم و تربیت شدم
|
|
|
|
|
درهمین وقت نماز تیر از پی اش
می کند از استخوان تیر از نی اش
|
|
|
|
|
گلم ابروی بشکسته ، شنیدم دوست تر داری
شکستن بیشتر کردم، ولی اصلا حواست نیست
...
|
|
|
|
|
رندی نکن ای دل که کسی همسفرت نیست
در وادی ایمن شده کس د
|
|
|
|
|
عاقبت تن ها،
تنها می شوند
هم چنان که قطره ها
روزی دریا می شوند
چون سفر آغاز شد
سی مرغ خام
|
|
|
|
|
چي بودم چي شد
..................
|
|
|
|
|
در قایقی شناور بر روی آب
تنهایی پاروزنان دور شوم از
|
|
|
|
|
رفتن از کوچه ای تو ......
|
|
|
|
|
عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟
|
|
|
|
|
در غدیر خم چه پیش آمد بگو بر سر آئین و کیش آمد بگو
|
|
|
|
|
از بس که بی مهری نمودی با دل زار/حلقوم من زخمی شد از داد و شکایت
|
|
|
|
|
بار دل بست مسافر که به دریا بزند
|
|
|
|
|
چشمهایم بسته می شود
وقتی میان چنارعباس علی
و پنجره فولاد
رابطه ای نمی بینم .
|
|
|
|
|
در خاک با تو جوهره آسمانی ام
گل کرد تا به نام پریدن صدا زدی
|
|
|
|
|
ابرعا طفه،
آتش
در
دل آّب،
بر
آشیل نگاه،
دلخونِ ستاره ،
بالها ی
خاکستر
به چشمِ
امتداد
|
|
|
|
|
اندر چمنت ای گل من خار نباشد
جز وصل تو اندر سر من کار نباشد
سر در قدمت گرچه بها دار نباشد
\"جنگ
|
|
|
|
|
ترس های " مرا "
با بریل بنویسید !
" من " میروم
تا با پرستو ها
و آغوشی
از تاریخ نجو
|
|
|
|
|
جهان از قدرت او بی خبر بود
|
|
|
|
|
مقصود و مراد اهل راز است علی
تفسیر بهشت دلنواز است علی...
|
|
|
|
|
همسفر تنها مرو
با دل خسته به خون
غمگین پیش خدا مرو
|
|
|
|
|
همين كه مي داني
آفتاب پر ز حادثه و،
|
|
|
|
|
دوبـــاره دســـتِ دلـــــم رفتـــه زیــــر چـــانــــۀ عشق
...........................
که مــــات
|
|
|
|
|
ازاین پس دگرگونه گرددمسیر نگاهم
عمیقن عوض میکنم بر جهان دی
|
|
|
|
|
عشق کاخیست ز افسانه که ویران من است
|
|
|
|
|
از هر در اگر شدید رانده
گر چاره دیگری نمانده
آنگه به دیار علم رو کن
با خواب و کتاب بسته خو کن
|
|
|
|
|
من اینجا
کنار بهترین دوستم هستم
به نام خدا.....
|
|
|
|
|
بیاید
به صدای جیرجیرک ها گوش کنید
|
|
|
|
|
زمانه حدیث عشق نمیخواهد
دل بیقرار عاشق دربدر کردم
|
|
|
|
|
از پی آن مُـقتـدا مولا علی
از الف تا یا بگویم یاعلی
|
|
|
|
|
اي مسلسل به کف اي برده سبق از همگان
کو حريفي که نه تسليم به پيکار تو شد
قدرت برق نگاهت چو سلاح ليز
|
|
|
|
|
زندگی رنگ خدا
رنگ کوه و ،درو دشت
|
|
|
|
|
چو بامت یک هوایت بیش باشد
دلت از دست گردون ریش باشد
|
|
|
|
|
چه زیباست فصل باران ها
زمین خیس و زمان لیز است
و غم آلوده ی حرفی است
که گویند فصل پاییز است
|
|
|
|
|
ساحل آرامش ِ دل از غدیر آمد
بر نگاه هر غزل ، شور کویر آمد
عشق از دست خدا سر می کشید آن شب
|
|
|
|
|
از تو تمام سهمم این کوچه و غروبه
من ماندم وتورفتی تا غم به دل بکوبه
|
|
|
|
|
این جشن عظیم تبریک بهر زبان باید گفت
|
|
|
|
|
خم مکانیست گرد هم آیند مریدان.....گرد محمد مصطفی آن شمع سوزان.....مریدانش مثال پروانه های عاشقند....
|
|
|
|
|
به بیراهه می رود
جاده انتظار من
در هجوم باد پاییزی
|
|
|
|
|
کی در این ماتمکده احوال دل گردیده شاد؟
چیستم من؟برگ پاییزی رها در دست باد
|
|
|
|
|
دین حق گردیده کامل در غدیر
این پیام آمد ز قــــــــــرآن دلپذیر
|
|
|
|
|
"هرگز مخواب کوروش"
مخواب ای بزرگ جاویدان...
خورشید دو چ
|
|
|
|
|
ز تمرض همه دنبال مى و افيونند
گل بى خار بگير تلخه ى بيمار بيار
|
|
|
مجموع ۱۲۴۷۶۴ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه |