سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نفس در انسان
        ارسال شده توسط

        اصغر ناظمی

        در تاریخ : يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۱۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۹۳ | نظرات : ۲۲

        نفْس در لغت به معنی جان، روح، روان و نشان‌دهندهٔ زنده بودن است. در علوم اسلامی و قرآن، به عنوان جهت‌دهنده حرکت و اندیشه انسان شناخته می‌شود و بسیاری از کردارها و رفتارهای انسان به پیروی از نفس او شکل می‌گیرد.
        در قرآن مجید می‌فرماید: (وَاَمّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی• فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَاْوی)؛
        «و آن‌کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا باز دارد؛ قطعاً بهشت جایگاه اوست!»
        هوایی که در این آیه ذکر شده، ظاهراً همان هوای‌نفس و تاثیر غریزه زیاده‌طلبی بشر در غرایز دیگر است. زیاده‌جویی‌های نفس در اعمال غرایز و میل او به خوش‌گذرانی و عیش و تن‌پروری و بیکاری و افراط در هوای‌نفس است که باید نفس را از آن بازداشت و در این راه انسان باید تا آنجا جلو برود و ترقی کند که دواعی نفسانی در اعمال این غرایز را در خود بمیراند، و معنای «مُوتُوا قَبْلَ اَنْ تَمُوتُوا»
        را در خود حاصل سازد.
        با این نفس باید مجاهده کرد؛ جهاد اکبری که پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مردمی که از جهاد با دشمن خدا برگشته بودند، فرمود: «مَرحَباً بِقَومٍ قَضَوا الْجِهادَ الْاَصْغَرَ وَبَقِیَ عَلَیْهِم الْجِهادُ الْاَکْبَرُ»؛

        همین جهاد با نفس است که بسیار دشوار است و حتی بعضی از عواملی که در جهاد باکفار یار و مددکار انسانند یا حداقل مانع نیستند، در اینجا در کنار نفس، با شخص مجاهد در ستیزند. و چه‌بسا انسان گمان کند که نفس را رام کرده و بر آن مسلط شده است، درحالی‌که همین گمان، از تسویلات و اغوائات نفس است و چنان نفس او را در معرکه‌های مختلف مغلوب می‌نماید که بسا جبران آن شکست به‌زودی ممکن نگردد.

        نفس تعاریف زیادی دارد که در بالا به عنوان نمونه ذکر شد ، ولی ذهن پاره ای از مغز یارویکرد آن است که در انسان قابل ردیابی وشناسایی ورویت ومشاهده است وقتی می گویند بسیاری از کردارهاورفتارهای انسان به پیروی از نفس او شکل می گیرد این سخن قابل تردیدو ابهام است وما با شناخت درستِ ذهن در خود ودنبال کردن اعمال ورفتار آن در خود به این امروقوف می یابیم که بیشترِ اعمال ورفتار ما از ذهن ما نشات گرفته و شکل می گیرند وذهن در هرکسی حکم فرماندهی مقتدر را دارد که اختیار فرد را دردست دارد . وباز تاکید می کنم برای شناخت درست ذهن و مغز نیازی به شکافتن جمجمه وسرِ انسان نیست ، ما می توانیم با کسب خودآگاهی لازم ، وبامشاهده رفتارهای ذهن در خویشتن نسبت به ساختار وماهیت ذهن در خود آگاهی کامل از آن به دست بیاوریم ....در ادبیات سنتی ایران این نفس است که اقتدار واختیار افراد را در دست دارد اما واقعیت این است که ذهنِ ما فرمانده اختیار واقتدار ماست که برای هرکسی در خود قابل رویت ومشاهده است . ونتیجتا ، انسان موجودی ست که در محاصره ی ذهنِ شرطی شده ی خویشتن است ولی می تواند با کسب خودآگاهی ( یعنی شناخت ماهیت ذهن و مشاهده ی رفتار وعملکرد فکر در خود ) خودرا از اسارت ذهن شرطی شده ی خود رهایی ببخشد .می توانیم بگوییم ؛انسان معاصر خوشبخت ترین انسانی ست که راهِ درستِ خودشناسی بعداز هزاران سال توسط اندیشه مندان وروشن فکرانی دلسوز به او نشان داده شده است ...
        اثبات وجود نفس با کدام ادله وبرهان برای ما امکان پذیراست ؟... چون قرنها امری ناممکن بوده وتنها استنباط ونتیجه گیری اندیشه مندان دراین زمینه به رشته تحریر در آمده ودرمیان افراد ردوبدل گردیده ولی هنوز ابهامات بسیاری در باره ی آن وجود دارد . هرچند تعاریف زیادی برای ذهن نیز وجود دارد اما شناخت درست ذهن در خویشتن امری نا ممکن نیست. ما ذهن را به کمک کتابها نمی توانیم در خود بشناسیم ، چون تعاریف متناقض کتاب ها سبب گمراهی ما می شوند . پس باید کتاب درونی خودرا گشوده و ذهن ورفتار آن را در خود بررسی وبازیابی کنیم .
        تراوش افکار از طریق ذهن است که در ما صورت می گیرد ، ومادامی که ذهن آرام باشد می توانیم جوشش فکر را در خود مشاهده کنیم . مثل امواجی که برروی آب یک حوض ویا یک استخر براثر پرتاب یک جسم کوچک ویک ذره شن بوجود می آید . مشاهده این موج های فکر وجود ذهن را برای ما به اثبات می رساند چون افکار از ذهن سرچشمه می گیرند و این وقوع یک عمل مغزی ست که در ما صورت می گیرد .
        ذهن وفکر و میل و تمنا وآرزو در ما یکی هستند *. وکسانی که مشتاق جدی شناخت خویشتن باشند ، می توانند باکسب خودآگاهی ومشاهده ی اعمال ذهن وفکر در خود ، شاهد بازیگری های ذهن در خویشتن بشوند . ذهن ، صرف یک انرژی در ماست که خودرا در اندیشه وافکار ومیل و تمنای ما به ما نشان می دهد . بروز فکر و تمنا و امیال در ما یک حادثه ویا وقوع یک انرژی مغزی اند که ما وقتی به ذهن خود ، ناخودآگاه رجوع می کنیم ویا وقوع یک اتفاق را به خاطر می سپاریم ، یا وقتی در برابرمناظر و تصاویر و اشیاء و ابزار قرار می گیریم و خاطراتی از آن ها به ذهن متبادر می گردد ، یک انرژی در ما صرف می گردد که بروز این انرژی ، می تواند برای نگاهِ درونی ما قابل مشاهده باشد. رهایی از اسارت ذهن وافکار پلید برای هرکس پس امری ناممکن نیز نیست .
        وقتی قرآن می فرماید ؛
        «و آن‌کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا باز دارد؛ قطعاً بهشت جایگاه اوست!»
        این نفس همان ذهن شرطی شده در فرد است . وقتی انسان با خودآگاهی به ماهیت وساختار ذهن خود پی می برد باوقوف یافتن به این موضوع است که دیگر _منیت_ و _خود محوری _کوری که گریبانگیراوست دست از سرش بر می دارد واوراکاملا رها می سازد . دیگر شخصیت فرد شخصیت قبلی اش نیست بلکه شخصیت وهویت تازه وجدیدی را به دست می آورد. نگرانی واضطراب و رنج و اندوه از او دور می شود . رفابتی که همگان اسیر آن هستند دیگر چنین فردی آن رقابت را اصلا نمی فهمد که بخواهد اسیر آن باشد . انسان با رهایی از ذهن شرطی شده ی ِ خود به آرامشی غیر قابل توصیف و بیان دست می یابد که همین آرامش افق های دیگری را برویش باز می کند ، آفاق روشنی که ذهن مانع سترگی برای حصول آن در هرکسی است .
        نفس همان ذهن شرطی شده در ماست و آنچه در انسان رخ می دهد یک اتفاق و رویکرد مغزی ست .آنچه را من می نویسم نیز تجربه هایی فردی و شخصی ست که هرکس با جدّیت وبا خودآگاهی لازم می تواند به این تجارب درخشان و منور و مبرای از انحراف وخطا دست بیابد که این بالاترین و برترین ارمغان الوهی در انسان است که قابل انتقال به دیگران نیز نیست... کسی که به شناخت درست خویش ( یعنی شناخت ذهن و افکار خود ) رسیده باشد از بسیاری از ابهامات که می توانند سبب تنش های روانی در وی باشند کاملا رهایی می یابد . چون اغلب تنش های روانی در ما محصول ذهن شرطی شده ی ما هستند که اغلب ناخودآگاه گرفتار آنها می شویم .
        وباز می فرمایند ؛
        اگر انسان زمام نفس را در اختیار بگیرد، نفس یار و مددکار او در سلوک طریق کمال و سیر الی‌الله خواهد شد و از سوی‌ دیگر: اگر آن را به‌حال‌خود واگذارد، تقاضاهای عجیب و غریب و مهلک و وحشتناک از او می‌نماید و هرچه بیشتر به تقاضای او توجه کند، تقاضاهای خطرناک او بیشتر می‌شود.
        تمام این صفات و خصائل در ذهن است که شکل می گیرد و با آگاهی یافتن از ذهن و رفتارهای ذهن و تسلط بر آن ، ذهن در آدمی دگرگون گردیده و فرد با سلطه ی بر ذهن خود به آن صفات نیک دست می یابد واز صفات بهیمی وخصلت های غیرانسانی کاملا جدا می شود . قدرت طلبی های بی حدوحصر آدمی ، زیاده خواهی های بی اندازه او ، برتری جویی های کاذب ، مانع تراشیدن دربرابر دیگران ، دچار رشک و کین و آز شدن ، تمام اینها تمایلاتِ ذهن در هرکسی هستند . زمانی که به وجود ذهن شرطی شده در خود وقوف پیدا می کنیم ، نفس همین آگاهی و خودآگاهی تمام تاروپودهای تصنعی و کاذبِ ذهن را در فرد در هم می ریزد و ذهنِ شرطی شده را چون کوهی بزرگ از مقابل انسان کنار می زند . وانسان با محو شدن کوهِ ذهن از برابرش به آرامشی شگفت و شگرف می رسد . که دیگر هیچ رنج و اندوه و ملالتی نیز با آدمی نیست . انسان با رسیدن به این مقام برتراست که به کشف و به ادراک حقیقت نائل می گردد . این امری ست که برای همگان امکان پذیر است ، اما :
        مهم این است که هرکدام تاچه حد و اندازه ، استحاله ی ذهنِ شرطی شده در خود شده باشیم !....مایکایک آدمیان بطور پیوسته وبی وقفه گرفتار تنش های ذهنی در خود هستیم و کسانی که تنش ذهنی کمتری داشته باشند ، ذهنی آرام تر دارند ، این افراد توانایی مشاهده ی ذهن و بازیهای آن را در خود بیشتر دارند .وکسی که ذهنی پرتنش داشته باشد ، دربیداری و خواب اسیر وگرفتار ذهنِ شرطی شده ی خودش است وتوانایی مشاهده اعمال ذهن را از دست می دهد.
        امروز ما به یمن وبرکت روانشناسی و واکاوی فیزیکی مغز از بعداز دوران زیگموند فروید ، پایه‌گذار و پدر علم روانکاوی ، می توانیم با کاوش جدّی در خود به وجود ذهن شرطی شده در خود وقوف بیابیم ، وپی ببریم ، که انگلی زائد در مغز ما به نام ذهن شرطی شده به وجود می آید که پرده ی چشم هرکسی گردیده و افراد را از شناخت واقعی خود دور می سازد . ذهنِ شرطی شده مانع بزرگی ست که هرکسی را از پاک وسالم ماندن که اصل وجودی اوست ، جدا می کند واورا به سوی انحراف و فساد می کشاند .
        اگر آدمی اسیر ذهن خود نمی شد زندگی اش بگونه ی دیگری سپری می گشت ، ودراو هیچ نشانی از رنج واندوه و ملالت و نگرانی نبود . ریشه تمام رنج و نگرانی و اضطراب ما همان ذهن شرطی شده است . واگر روزی بشر بطور جمعی موفق به کشف این حقیقت در خود بشود ، نه تنها زندگی انسانها دگرگون خواهد گردید بلکه انسان دیگری نیز در وجود همین آدم دررمین متولد خواهد شد . نفس آگاهی یافتن نسبت به این دگردیسی مرموز در انسان اورا از اسارت خود نجات خواهد داد . آنچه می گویم ، حقیقت انسان است ، واقعیت اوست که در وجودش ناخودآگاه نهفته است ولی هنوز معدود افرادی به این حقیقت در خود دست می یابند ، اگرچه مچکن است برای بیباری از افراد این امر قابل درک نیز باشد . انسان ذاتا وبطور فطری اینگونه آفریده شده ، اما نا آگاهی از تمامیت خویش اورا جبرا اسیر و گرفتار ذهن شرطی شده اش می سازد . خودآگاهی ( وقوف یافتن نسبت به ماهیت وساختار ذهن در خویشتن و مشاهده رفتارهای فکر در خود ) معجزه ای ست که می تواند هرکسی را ازاسارت ذهن شرطی شده ویا همان _ خود _ برای همیشه نجات دهد . وابنجاست که فرد بادگرگونیِ مغزی در خویشتن پی می برد که قرنها انسان از زندگی واقعی و حقیقی اش دور بوده و تنها با گرفتاری دسیه و نیرنگ های ذهن شرطیِ خود به یک زندگیِ سخت طاقت فرساو لبریز از قهرو خشونت و تفرقه و جدایی اسیر بوده.
        ذهن درهرکسی گرفتار تناقض وتضاده ، محاسبه گره ، اسیرِ سودوزیانه بخاطر همین از دشمن سازی و تقابل بر حذر نیست اما آدمی با رهایی خودآگاهِ از ذهن شرطی شده با عقل کامل در خود ارتباط برقرار می کند ولذا از هر تناقض وتضادی رها می شود ، دیگر محاسبه گر نیست ، سودوزیان را نمی شناسد . ودشمنی و تقابل کاملا دیگر از اعمال او جدا می شود . ذهن در تمام فراز ونشیب ها هرکسی را گرفتار رنج و غم ، واندوه و مرارت می نماید ولی فردی که از ذهن رها می شود ، دیگر گرفتار رنج و غم و مرارت و اندوه نمی شود . نکته جالب این است ؛ که تمام این بلا ها به ذهن القاء و تحمیل شده اند ، چون ذهن هرکسی در کودکی چون آیینه ای شفاف و صیقل یافته است وهیچ انگیزه ی کوری که بخواهد محرک فرد برای پیش راندن او باشد وجود ندارد . (چرا می گوییم ذهن لبریز از تناقض وتضادِه ؟....چون ذهن همان تمایلات و آرزوهای آدم ها ست . در مقابل آن بصیرت درهر کسی وجود دارد که نفس و ماهیت تمایل و آرزوهارا می بیند ودرمی یابد که تمایلات ، هیچ نیستند وزنجیره ای از اوهام و خیال اند . شکل گرفتن تمایل در ذهن و مشاهده ی بصیرت یک تناقض است . اما ذهن هم بیکار نمی نشیند ، سعی می کند که پرده ای ستبر دربرابر بصیرت فرد باشد که قدرت مشاهده و تشخیص بصیرت را از او بگیرد ... خوب به این واکنش و عکس العمل و جوشش های فکری توجه کنیم، تمام اینها تناقضاتی ست که هر کس در خود ناآگاهانه گرفتار آنهاست . وزندگی یکایک افراد شکل گرفته ازفشار جبریِ غیر قابل تحمل این تناقضات است که به برزخ تبدیل گشته وانسان قرنهاست که گرفتار این دوزخ شده که هنوز علم ودانش هم نتوانسته اورا از این گرداب نجات بدهد.....) مشاهده خودآگاه اعمال و رفتار ذهن در خود ، دیگر ذهن را از فعلیت باز می دارد و قدرت مشاهده ، خود حرکت بالفعلی ست که ذهن را بطور مداوم پاک می کند ودیگر جوشش افکار در ذهن وجود ندارد ، ونتیجتافکری متناقض وسمّی در ذهن رسوخ نمی کند وانسان طبیعتا آرام آرام است .
         
        .
        ۰
        ۰
        ۰
        ۰
        ۰
        ____________________________________________
        * اگر ذهن ما مخزن تمایلات و آرزوی ماهست که مارا به سوی آنها جذب می کند ، مانعِ روشن نگریِ مانیز هست . که این فاجعه ای برای بشراست واین از دسیسه های ذهن شرطی شده در هرکسی ست که به دلیل عدم آگاهی از هویت و ماهیت واقعی خود عمدآ توسط ذهن برای گمراهی فرد صورت می گیرد واورا گرفتار تناقض وتضاد مهلک در خود می کند . ذهن همیشه آدمی را به سوی کسب تمایلات می کشاند ومانع روشن بینی او نیز می شود یعنی اورا دچار گمراهی وتیره اندیشی نموده ونمی گذارد متوجه نفسِ خطای عمل خود شویم . خوب به این دو فعلِ همزمان ودر تناقض باهم که با سرعت عملِ ذهن چون کامپیوتر انجام می شود توجه کنیم !.... که همین موضوع باعث می گردد که از دیدن ذهن ورفتار آن در خود ، دور شده واسیر چالش ذهن در خود شویم . وقتی ذهن مارا به سوی انجام عملی سوق می دهد چشم مان را نیز در برابر عیب آن عمل می بندد ونمی گذارد متوجه خطای خود بشویم . در فرهنگهای مختلف و کشورهای متفاوت اعمالی خوب اند و اعمالی بد ، این تقسیم بندی خوب وبد کارِ همان ذهن است که برای انسان می آفریند . ونفس عمل خوب وبد هردو فعل از توصیه های ذهن اند . چرا اعمال خطا در کشورهای گوناگون نیز انجام می شود اگرچه برخی پوششی ظاهری به نام نیک و خوب برروی عملِ بدِ وناپسند خود می گذارند ؟ که این شگرد وترفند ذهن در آدم است . وباز شدن چشم هرکسی در خود به این شگرد ودسیسه ذهن ، وی را از انجام عملِ خطا باز می دارد وفرد به ذهن خود میدان نمی دهد که فرمانده ی اقتدار و عملکرد وی باشد . وراز روشن نگری هرکسی نیز همین است که در بعضی از مردم در تمام جهان بطور ناخودآگاه وبدون کسب آگاهی در این زمینه ، این عمل بازدارندگی بدون هیچ نا آرامی بلکه با آرامش انجام می شود .
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۱۶۷ در تاریخ يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۲۳
        خندانک
        درودبرشما جناب ناظمی عزیز خندانک
        پست ارزشمندی بود
        به مطالب خوبی اشاره کردید
        خسته نباشید خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۲۱
        سلام
        وعرض ادب
        بانوی ارجمند خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۰۹
        درود بر شما استاد ناظمی

        پاینده باشید خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۲۲
        درودها
        برشما سرور گرامی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۴۸
        باسلام
        وعرض پورش از دوستان
        سطری در پایان مقاله بصورت زیر اصلاح می شود
        اگرچه ممکن است برای بسیاری از افراد این امر قابل درک نیز باشد . خندانک
        منیژه قشقایی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۵۸
        درود استاد ناظمی ارجمند بهره مند شدم از کلامتان و اندیشه ی روشن و ارزشمندتان در پنا ه عشق باشید همیشه و به امید روزی که آدمی در ک نماید و درک نماییم حقیقت وجودی خود را تا بدانیم نور و عشق درون و خدای حی و قیوم و توانا همیشه درون آدمی به انتظار است..

        الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی نور 🙏 : خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۳:۰۶
        درود بر شما استاد ناظمی بزرگوار استفاده کردیم ..ان شاءالله بتوانیم ذهن خود را به بهترین شکل کنترل کنیم خندانک
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۳:۲۵
        سلام
        بربانوان محترم
        بلی
        خودآگاهی ست که هرکسی را متحول ودگرگون می کند وبه شناخت خدا و اتصال به بارقه ی الهی در خود می رساند . ولی هنوز اغلب در جهان اصراری به شناخت درستِ خود وکشف بارقه الهی در خویشتن نداریم . واین فاجعه هولناکی ست.... خندانک خندانک
        موسی شریفی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۴:۰۸
        درود استاد ارجمند.. ممنونم از مقوله ای که بدان پرداختید
        اما چگونه افسار نفس را در اختیار بگیریم با چه روش و متد های
        کدام غده مسوول تصمیم های آنی و هیجانی ماست؟
        مکانیزم ذهن فقط دنبال حاشیه رفتن و ....
        باید به تمام ساختار های مغز و سیستم عصبی احاطه داشته باشیم
        تا شاید به این درجه از خودآگاهی رسید
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۵:۱۲
        سلام
        دوست گرامی
        می فرمایید ؛
        باید به تمام ساختار های مغز و سیستم عصبی احاطه داشته باشیم
        تا شاید به این درجه از خودآگاهی رسید .
        مغز انسان ساختاری بسیار پبچیده دارد و خواه ناخواه کتابهای زیادی بوسیله متخصصین واندیشه مندان این رشته نوشته شده است اما آموختن آن کتابها تنها اطلاعات مغزی و عصب شناسی را در ما زیاد می کند وحجمی دیگر برانباشته های ذهنی بدون آنکه سودی به ما برسانند اضافه می کند . اگر منظورتان این باشد ، اما
        مشاهده ی ذهن در خود بوسیله افراد امی وبی سواد هم امکان پذیراست . ماباید باخیره شدن عمیق در خود ، ذهن را در خود ببینیم . یکایک افکار ماتراوش همان ذهن درما هستند . من ممکن است ماشینی لوکس و گران قیمت را ببینم ، یک ساختمان لوکس را نظاره گر باشم دربرابر این دو مقوله ، آنچه در ذهن من ممکن است تداعی شود ، میلِ وتمنای من است که دلم آن ماشین و ساختمان را بخواهد ، آنچه به ذهن متبادر می شود ، میلِ من ، وفکر من است . اگر ذهنی آرام داشته باشیم ، می توانیم ، فکر را در خود ببینیم ودیدن فکر ، مارا از شرِّ فکر نجات می دهد .ونفس مشاهده ی ذهن همین است . چون ذهن با تمام ریره کاری اش در چشمِ بصیرت (چشم درون ) ما قابل دیدن و مشاهده است ومی بینید این غیراز ، آموخته های کتابی در باره ی ساختار ذهن و سیستم عصبی ست. می گوییم ؛
        ( خرید این دو ابزار ووسیله به علت گرانی آنها کار همگان نیست اما بهتراست گرفتار حاشیه پردازی نشویم!...چرا ؟... چون این حاشیه نیز یک میل و فکر است که به ذهن متبادر می شود وباز مارا گرفتار می کند ماباید ذهن را از فکر کاملا تهی کنیم ومجال خود نمایی را از فکر کاملن بگیریم ( چون با غیبت فکر عشق و حقیقت در فرد تجلی پبدا می کند ) و چنین ذهنی به احاطه ی ما در می آید وبرای عموم نیز میسّراست )
        پس شناخت ذهن از طریق کسب خودآگاهی (مطالعه کتابهای خودشناسی)و آرام نمودن ذهن که با همان مطالعه امکان پذیر است می تواند برای مان به سهولت صورت گیرد .... خندانک
        ذهن ، دامی مخوف برای هرکسی گردیده واورا دچار سرگردانی و فریب می کند ، حال متفکری غربی باشیم یا شرقی ، دانش پژوهی آمریکایی باشیم ویا عرب و عجم . هرکس باید ابتدا تکلیفش را در خودش با ذهنش روشن کند تا راهِ درست ومصونِ از خطا روبرویش گشوده شود . ذهن وسیله اغوا وفریب ماست اگرچه تکیه گاه تمام انسان ها نیز همان ذهن است...:
        یک چوپان و یک کشاورز بی سواد دلبستگی های اندکی دارند به همین دلیل بسیار کمتر دچار نگرانی و اضطراب می شوند و ذهن در آنها ناخودآگاه آرام است به دلیل همین آرام بودن مرتب ذهن آنها رفتارهای درست ونادرستِ ذهن را در خود می بینند وبسیاری از تمایلات کاذب ذهن را در خود به برکت همین مشاهده و بصیرت پاک وخنثی می کنند . آنها در باره ی ذهن چیزی نمی دانند اما فعل وانفعالات و واکنش های ذهن را در خود می بینند و آن را از ذهن جدا می کنند به همین دلیل اغلب ، افرادی آرام و پرشور و نشاط هستند ونفسِ زندگی هر کس وانسان بطور کلی جز همین نیست.... : خندانک
        موسی شریفی
        موسی شریفی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۱۴
        سلام و درود
        .سپاس گزارم از تشریح دقیق تر موضوع
        آن من فهمیدم مشاهده افکار با تمام دقت ممکن بود
        چیزی شبیه گفته هابی اشو ،اکهارت تله و.....
        به حقیقت که زندگی را ذهن برای ادمی به گلستان یا دوزخی میکند
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۱۴
        سلام
        بلی
        انسان ذهن است ودیگر هیچ خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۰۹
        درودبرشما استاد عزیزم جناب ناظمی بزرگوار وگرامی وگرانقدر بسیار مفید بود احسن برشما لذت بردم درودیان برشما 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۳۹
        سلام
        ودرودها خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۳۸
        بد نیست به این نکته اشاره شود ؛
        ذهن بخشی از مغز است واعمال ذهن همان رویکردهای مغزی اند که در ما صورت می گیرند وبا خیره شدن عمیق در خود می توانیم اعمال ذهن ومغز را در خود پیاپی شناسایی وبازگشایی کنیم .
        تمایلاتی که در ذهن ویا به وسیله ی ذهن ، آدمی به سوی آنهاجذب می شود این تمایل وآرزوها با تکیه زدن به آنها به هرکسی یک هویت خیالی می بخشند فرد با تکیه به آنها احساس بودن وعدم پوچی می کند ، به امنیت و آرامشی روانی می رسد ، اما این هویت ، پنداری و خیالی ست وامنیت وآرامش آن یک حباب ا ست و هویت واقعی و ذاتی انسان وهمچنین آرامش و امنیت واقعی انسان نیست ، بصیرت هرکسی به عنوان نیرویی باالفعل در فرد ، وبازدارنده ، حقیقت این امر را بخوبی و روشنی درک می کند ، وسعی می کند که صاحب خودرا از فریبی که گرفتار آن می شود برحذردارد ، اما ذهن تلاش می کند با هر شگرد وترفندی با فریب ، صاحب خودرا از فهم این حقیقت دور کند . بصیرت نیز یک واکنش وبازتاب مغزی ست ( که آن هم در مغز قابل رویت و مشاهده کردن است) همانگونه که رویکرد ذهن نیز یک کنش مغزی ست . هردواین افعال مجزای از هم ولی در تعارض باهم بطور مداوم در مغز ما صورت می گیرند اما از آن آگاهی لازم را نداریم و بخاطر همین اسیرِ یک جبرِ آزار دهنده ی تعارض در خود هستیم ، نمی توانیم دربرابر آن کاری انجام دهیم به همین دلیل همیشه سرگردان و نالان و شکوه مند از زندگی هستیم ، وآن را به تقدیر گریزناپذیر خود حواله می دهیم. افکار و افعال ذهن در هرکسی اغلب خطا ، وشگرد ودسیسه اند اما بصیرت در انسان هرگز دچار خطا نمی گردد( موسی وفرعون دونماد حقیقت و ضدِ حقیقت اند اما ، با کشف خودآگاهانه بصیرت در خویش توسط فرعون ، موسی وفرعون یکی می شوند ). واین فعل وانفعال مغزی در هرکسی توسط خودِ فرد قابل مشاهده ودیدن می تواند باشد .
        انسان تادر محاصره ی ذهن در خویشتن باشد ذهن او جز ورطه ی خیال ورویا را نمی شناسد و آدمی ناخودآگاه گرفتار رویا و خیال است ، ذهن فرد را از هرسرابی نجات دهد سراب دیگری با شکل وشمایل دیگر برایش می سازد واورا همچنان گرفتار در خود نگاه می دارد ... خندانک
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۵۵
        باسلام
        خدمت یکایک دوستان
        یکی از دوستان پرسشی طرح نموده اند وآن این است؛
        روح شرطی شده را درمانی هست؟
        حقیقت ، خدا ، عشق ، جان و روح اسراری سرمدی ولامکان اند وهرگز شرطی پذیر نیستند . آنچه را ما به عنوان حقیقت و خدا وعشق و روح می شناسیم اینها ره آوردهای ذهنِ شرطی شده ی ما آدمیان هستند که ماهیتا با حقیقت و خدا و عشق و روح هیچ سنخیتی ندارند . ماباید زنجیر ذهن شرطی شده را از دست و پای خود واز تمام وجود خود باز کنیم ، باید خودرا باجدّیت و خودآگاه از کلافِ ذهن شرطی شده رها سازیم ، پس از آن ازاسارت رها گردیده وبه فضایی لامکان و فراسوی زمان ورود پیدا می کنیم ودر اینجاست که حقیقت و خدا ، و روح و جان را می فهمیم وبطور شهودی لمس می کنیم..... خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۰۳
        درود بر شما خندانک
        اصغر ناظمی
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۴۰۲ ۱۳:۱۵
        سلام
        ودرودها خندانک خندانک
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۳۲
        درودها استاد ناظمی عزیز
        دراین وانفسایزمان . و کشمکش من با ساعت ،مشتاقانه خواندم مقاله ارجمند نَفس در انسان را ، چقدر هم و عالمانه و حکیمانه نوشتید هم نوشتید این شیطان درون را خندانک خندانک خندانک خندانک
        دستتان درد نکند
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۳۲
        تقدیم با احترام
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مسعود مدهوش
        يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۱
        درودتان استاد ناظمی ارجمند🌟🌴🌸

        بسیار زیبا و اموختنی👏👏👏👏
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0