سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      💚💕زیبای مطلق💚💞
      ارسال شده توسط

      افسانه پنام (مولد)

      در تاریخ : سه شنبه ۱ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۳۲
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۹۹ | نظرات : ۲۸

      بسم الله الرحمن الرحیم
      راجب خدا صحبت کردن بسی سخت است و هرچه درباره خدا بگوییم حق مطلب را آنگونه که باید نمیتوانیم ادا کنیم
      ...
      خداوند سراسر لطف و رحمت و مهربانی است و تمام مهربانی ها و زیبایی ها از این چشمه مهربانی و زیبایی در جهان هستی سرچشمه  میگیرند...
      خداوند را صفات بسیاراست.
      خداوند رحمان خداوند رحیم خداوند کریم خداوند حکیم خداوند غفار خداوند رئوف خداوند فتاح خداوند ستارالعیوب خداوند جبار خداوند جلال خداوند و....
      هزاران صفات که قابل شمارش و گفتن نیست..
      از تمام این صفات میخواهم درباره ی فتاح بودن خدا صحبت کنم...
      یافتاح
      این صفت فقط برازنده ی خداوند است!
      خداوندی که در بدترین شرایط زندگی؛هنگامی که دیگر تصور میکنیم زندگی به پایان خود رسیده وتمامی راه ها بر روی ما بسته شده است به گونه ای که انگار دیگر راهی وجود ندارد؛دقیقا همان لحظه دستی از غیب می آید و از جایی که نمیدانی برایت راهی را ترسیم میکند و دستت را میگیرد و دوباره بلندت میکند!آری خداوند فتاح است و برایت راه می گشاید!
      اگر دری را با حکمتش میبندد بدان که در دیگری را با رحمتش باز خواهد کرد و چه بسا آن در بهتر هم باشد...
      خداوند فتاح است و این صفت خداوند همه را دیوانه میکند گویی در آن لحظه خداوند با این صفتش خود را به بندگانش نشان میدهد و نیازی به چشم مصلح هم نیست فقط کافیست با قلبت خدا را ببینی و فتاح گویان او را در آغوش بگیری...
      خدایا هنوز آن لحظه را از یاد نمی برم که از ترس و وحشت با تضرع و گریه زاری خود را به تو سپردم و به خدایت قسم دیدم که تو بهترین امانت داری هستی که میشناسم!
      خدایا با چشمانم تو را دیدم که چگونه در آن لحظه های سخت دستم را گرفتی و مرا بغل کردی و از پل سختی ها و مشکلات رد کردی!به ذات بی نهایتت سوگند که در آن لحظه ها  وجودت را با تمام وجودم حس میکردم
      و اما جود و مهربانیت را بیشتر😍😍
      چقدر دلبرانه پشتم ایستادی و از من حمایت کردی و جواب اعتمادم را بی جواب نگذاشتی و در جایی که تصور میکردم دیگر پایان زندگیم سر رسیده 
      آمدی و برایم نقاشی کشیدی آن هم چه نقاشی ای!!
      با صفت فتاح بودنت تمام قد پشتم ایستادی و برای دل خسته و افسرده ام نقاشی راه کشیدی😍😊
      هرچه از آن لحظه بگویم بخدا کم است...

      خدا فتاح است!پس بگو ببینم کدام مشکل است که بتواند تو را از پای درآورد وقتی خدا فتاح است و حتی اگر راهی هم نباشد برایت دلبرانه راه نقاشی میکند...
      حال بگو در برابر خداوندی اینچنین که فقط با همین یک صفت فتاح بودنش جهانی را متحیر میکند!مشکل و غم و اندوه جهان خوردن بیهوده و الکی نیست؟!
      وقتی خدایی اینچنین داریم غم کجا میشیند وقتی خدا در دل باشد بگو ببینم اصلا جایی هست برای ورود غم تا چه برسد بشیند و بماند؟!
      دل حرم خداست در حرم خدا غیر خدا را راه ندهید خندانک خندانک
      آخ بمیرم برای دلبر چنین زیبایم که تمام معادله های جهان را میچیند به گونه ای که معشوقه های دیگران همگی بی وفاهستند ولی چه بگویم که عاشق اگر من باشم چقدر بی وفایم و چقدر عاشقی کردن بلد نیستم ومعشوقه ی چون تو بخدایی خودت قسم که معشوقی چنین؛ این همه زیبا و مهربان و باوفا ندیدم...خداوندا عاشقی کردن را توی معشوق به من یاد بده

      دلبرم چه زیبا گفتی آن دم به یکی از عاشقانت!حضرت داوود
      «ای داود! اگر روی‌گردانان از من می‌دانستند که چگونه انتظار آن‌ها را می‌کشم و شوق بازگشتشان را دارم، بدون شک از شوق آمدن به‌سوی من جان می‌دادند و بندبند وجودشان از محبّت من از هم می‌گسست.»
      هرچه درباره ی خدا بگویم باز هم کم است خدای که اگر به صد قسمت تقسیمش کنیم ۹۹قسمت مهربانی و لطف و رحمت است و فقط یک قسمت خشم و غضب و یا صفت جبار است...
      خدای ما چنین خدای است...

      خداوندی که آنقدر آشکاراست که همان باعث پنهانی اش شده
      چقدر تفسیر ابن سینا دراین زمینه را دوست دارم که میگفت...
      خورشید هنگام روز آنقدر آشکاراست که خود همان اشکار بودنش پرده ای است برای پوشاندش ولی همین که شب می آید آن وقت است که نیودش را احساس میکنیم...
      خداوند آنقدر آشکاراست که همین باعث شده است خدا را نبینم...
      در وقت بهار به طبیعت بنگر همگی جلوه های خدا هستند؛
      وجود خدا درآن ها موج میزند...
      طبیعت آینه تجلی خداونداست...
      رستاخیز طبیعت و آمدن بهاری دیگر به شما عزیزانم تبریک می گویم...
      همگی ما در این سایت شبیه یک خانواده هستیم و امیدوارم در کنار هم بیاموزیم و رشد کنیم....
      امیدوارم که این زیبای مطلق در این سال جدید به زندگی همه ی عزیزان شعر نابیم نور و عشق و محبت ببخشد و نامهربانی ها و کدورت ها همه زدوده شوند.
      و ان شاءالله همیشه تندرست و سلامت باشید و خنده بر لبانتان خود نمایی کند و هیچ چیزی نتواند دل عزیزانم را برنجاند ان شاءالله
       خندانک خندانک خندانک                                
                                                       😊یافتاح😊
       
      دوستدار شما:افسانه پنام(مهردخت)
       
                                          💖💕در پناه زیبای مطلق💞💖
       
       
       
       
       
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۳۱۳۷ در تاریخ سه شنبه ۱ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0