سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 17 ارديبهشت 1404
  • روز اسناد ملي
11 ذو القعدة 1446
  • ولادت حضرت امام رضا عليه السلام، 148 هـ ق
Wednesday 7 May 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    بخشندگی را از گل بیاموز؛ زیرا حتی ته كفشی را كه لگدمالش می كند خوشبو می سازد.اونوره دو بالزاك

    چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت

    ( بخشایش )

    شعری از

    سید علیرضا خوانساری(بیدل)

    از دفتر دیوان بیدل نوع شعر

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۱ ۰۸:۵۱ شماره ثبت ۸۸۸۸
      بازدید : ۷۹۶   |    نظرات : ۱۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر سید علیرضا خوانساری(بیدل)
    آخرین اشعار ناب سید علیرضا خوانساری(بیدل)

    تل انبار دلم عشق علی بود

    همه دار و ندارم آن ولی بود

    ---

    زبعد او حسن بودست عشقم 

    حسینم کشته قوم شقی بود

    ---

    همه عشق خدایی آن بتول است

    وپیشاپیش  ,آن خیر النبی بود

    ---

    خداوندا به اصحاب کسایت

    نگین حلقه انگشتری ام آبی بود

    ---

    خداوندا تو را سوگند دارم اصفیارا

    همه خیر الرسل , مرسل صفی بود

    ---

    رهایم کن از این دنیای دانی

    که ترسم آخرت را من شقی بود

    ---

    نگهدار آبرویم نزد خوبان

    مگو اسرار من کلا بدی بود

    ---

     

     

    تو دانی من ندارم آبرویی

    همه زشت و پلشتیها خفی بود

    ---

    به مردم من همه کارم  ریایی

    تظاهرها همه بر بیدلی بود

    ---

    خداوندا  تو  دانی  مبتلایم

    همه زشتی به دل هم مختفی بود

    ---

    خداوندا  نبودم  از  تو  نومید

    که  دانم  یاس هم شرک خفی بود

    ---

    به  توحید  تو   دل بود و زبانم

    ز  شرک و کفر  تو  پاکم دلی  بود

    ----

    خداوندا  چو  من تسلیم توحید

    مبری شرک و آن کفر خفی بود

    ---

    تو  بگذر در میانه  هر چه  بودست

    کز اغماضت به دل شور و شری بود

    ---

    ندارم  من  امیدس  از  خود  و کَس

    که امیدم  به  تو من  مشتری بود

    ----

    بدیها  کرده ام  در محضر تو

    چو عفوت باشدم من  سَروَری بود

    ----

    به  بخشایش  دلم  امیدوار  است

    گناهان از صغیر و یا کبیرش  ازرقی بود

    ------------------------------------------------

    ازرقی = کوری . نابینایی . چشم سفیدی . بی حیایی

    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    2