سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        زرنگ عشق

        شعری از

        سعید پورمراد

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۳ ۰۲:۲۴ شماره ثبت ۳۳۷۰۰
          بازدید : ۴۴۰   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید پورمراد

        باشه اصلا تو خوبی، دنیای ما دروغی
        باشه همون که میگی، منم خود سیاهی
        باشه اصلا دروغه،اشکای روی گونه
        آره همش دروغه، همش شده بهونه
        فکر کن اصلا تو بردی ، بازی عاشقی رو
        آره زرنگ تو بودی، شکستی سادگی رو
        خنجر نزن دلی رو، که عمری سوزوندی
        باشه تو آخر خط، خوب زدی و نموندی
        خوب میدونی می مونم، تا آخرش می خونم
        رسوا و روسیاهی، اینو خودم می دونم
        خنده نکن به اشکم، اشکت میاره دنیا
        اصلا برو با عشقت، واست بباره رویا
        خوب میدانم که روزی، توهم عذاب کشیدی
        باشه دلم واسه تو، بزن تو هرچی دیدی
        داد میزنم که برگرد، دنیا واست میسازم
        خنده زدی و گفتی، تا کی باید بسازم
        گفتم آره عذابه، دنیای با نگاهم
        گفتی فدا نگاهت، دنیاتو من نخواهم
        خنده زدی و گفتی، تا کی باید بسازم
        گفتم آره عذابه، دنیای با نگاهم
        گفتی فدا نگاهت، دنیاتو من نخواهم
        خوب ميدونم به کابوس، شده منو گناهت
        فقط میگی نبینم، چشمای رو سیاهت
        باشه اصلا نمیگم، شعرهای عاشقونه
        فقط بدون میمونه، تو ذهن این زمونه
        اینو بدون می بینم، یک روز منم نگات رو
        با جون و دل می خندم، اشکای اون چشات رو
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0