سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        شعر باران

        شعری از

        کوروش فلاح نژاد (رِند)

        از دفتر شعرهای ناتمام نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۲۵ شماره ثبت ۱۱۰۹۴۶
          بازدید : ۱۴۰   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب کوروش فلاح نژاد (رِند)

        باران که بر چهره‌ی گندم‌گون تو نشست
        درخشش شنهای ساحل از اعتبار افتاد
        باد که زبانزد آزادگی بود
        دچار گیسوی تو شد
        ناگهان در حال نزار افتاد
        ابر تیره‌ لرزه بر زمین انداخته بود
        برقی زد و رفت و به رگبار افتاد
        فصل به فصل درد را پایان نبود
        زمین دور خود می‌پیچید
        کار تو شاید بود گذر اردیبهشت به بهار افتاد
        برجیس رقصان شد
        ستاره چشمک زد
        کهکشان سماع کرد
        چشم گیتی در گوشه‌ی خمار افتاد
        سیاهچاله‌ی چشمانت نور چشم مرا بلعید
        بی‌گمان در مغاک نگاهت ستاره بی‌شمار افتاد
        چشم تو شعر شد
        حافظ غزل آخر را خواند
        خیام آسمان را شکافت
        هفت‌شهر عشق به عطار افتاد
        بازاریان حجره‌ها را بستند 
        به اسپند و وِرد و دود دامن زدند
        از بود‍ِ تو خرافه از رونق بازار افتاد
        بیراهه‌ها رفت واعظ دیو سرشت
        چه آتش‌ها زد به جان از شوق بهشت
        عاقبت در میخانه مست شد و به انکار افتاد
        روزگار رفته را برگردان!
        این شیوه‌ی دانشمندی‌ست
        شاید رازی مست نشد 
        هدایت خودکشی نکرد
        شاید منصور از چوبه‌ی دار افتاد
        چه زهری درمان دردها خواهد بود؟
        از این رندانه خرامیدن 
        آنکه نیش می‌زد به چشمم یار افتاد
        داستان من و تو باید فرق می‌داشت
        از این پیکر برهنه بت‌کده باید ساخت
        گرچه از چشم نظر‌بازم بت‌عیار افتاد
        مرا کجا دیگر شور زندگی خواهد بود 
        کجا بستری می‌گسترد از عشق
        که آنجا نباید به دامن تکرار افتاد؟
        کوروش فلاح نژاد
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۴۲
        درود بزرگوار
        جالب و زیبا بود
        پر احساس خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۵۷
        درود بر شما .
        موفق باشید .
        خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۱۸
        درود بر اندیشه ناب شما
        شاعر وهنرمند ارجمند
        همواره تابان
        جوشان وخروشان باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0