سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
21 شوال 1445
  • فتح اندلس به دست مسلمانان، 92 هـ ق
Monday 29 Apr 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    دوشنبه ۱۰ ارديبهشت

    سه گانه‌ی این روزها

    شعری از

    امیرحسین مقدم

    از دفتر ما صابر دردهای خویشیم نوع شعر

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ ۰۰:۴۷ شماره ثبت ۱۰۰۴۷
      بازدید : ۸۵۱   |    نظرات : ۳۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

     

    سه گانه‌ی این روزها

     

    غزل نخست :  کلاه .

    غزل دوم : باران .

    غزل سوم : بهار.

     

    غزل کُلاه

     

    سرم سامان نمی گیرد، عجب رسمی دراُفتاده.  /     کَلامم جان نمی گیرد، تو گویی جان  وراُفتاده.

     

    به سختی روز، شب گشت و به تلخی ماه رو پوشید،   /     طلوع آفتاب انگار، دگر از مَنْظَر اُفتاده.

     

    به چشمانمْ نَمِ اشکی نمانده، جمله افشاندم.   /     تمام فِعل های شاد، زِ بُنْ، از مصدر افتاده.

     

    دراین بازار مَکّاره، سرِ هم شیره می مالیم،   /     کُلاهم را نمی یابم، کُلاهم از سر افتاده.

     

    زساقی جام دزدیدند، زمطرب زخمه‌ی سازش،   /     زبابا آب و نانش را، زلوطی  عنترافتاده.

     

    خطابه لال میگوید، فتاوی مفتی مفسد.   /     اگر هم مرد راهی بود، دگر از استر افتاده.

     

    گَلِ آن میخ زَنگاری، لباسم روزیِ بید است.   /      تمام سنگ ها خاراست. زُلال از مرمرافتاده.

     

    سراسر پند و حکمت بود تمام شعرها  روزی،   /     مخوان، آن واژه های ناب، دگر از دفتر افتاده.

     

    نمانده اصلی از چیزی، دروغین گشته حتّی عشق.   /     نَفیر از ناله هایِ نِی، شَمیم از عنبر افتاده.

     

    زِراه شیریِ شیرین، که زادن گاهِ انسان است،   /     دوصد خورشید شد خاموش، هزاران اختر افتاده.

     

    چه میدانیم از سیمرغ؟ زِ راز آتش و قُقْنُوس؟   /      چه میگویم زمانیکه، کبوتر از پر افتاده.

     

    چگونه من غزل سازم که کورند و کرند این قوم،  

        کلامم قطره اشکی راست که از چشمِ تر افتاده.

     

    دی ماه 1389

     

     

     

    غزل باران

     

     

     

    باران نمی بارد دگر، باران زما سر تافته،   /     ما تشنه لب، او در سفر، باران دلش را باخته.

     

    در حسرت بوییدنش بنشسته ام بر راه او،   /     شاید نسیمی آورد، عطری که از او یافته.

     

    یک روز جای بوسه اش بر گونه ام رُخ مینمود،   /     دیریست دیگر آن حریف فیل و رُخَش انداخته.

     

    بر گیسوان پُرنَمَش دادم دل خود یک سحر،   /     زلفش گره نگشود و او دل را گرو برداشته.

     

    هنگام طَنّازیِ مِه، آواز میخواند و سرود،   /     کو وَهْم آن مِه، وان غزل، دیگر قلم بگذاشته.

     

    یک دست چتری نیمه باز، دستی به گیسویش دراز،   /     باران و مه ، پُر رمزوراز، خوش خاطراتی ساخته.

     

    جانم فدایش میشد و جانش به جانم بسته بود.   /      جانش بماند در امان، جانم دلش را باخته.

     

    چون آهوان دل می ربود، هر دیده او را می ستود.   /    حالا چو قوچی جنگ خو، سُم سوی ما برتاخته.

     

    آخر چه شد آن نازنین، شد جای مِهرش، مُهرِ کین.  

       آن عشق و ناز و عشوه داشت، وین خنجری افراخته.

     

    بهمن   1389

     

     

     

     

     

    غزل بهار

     

     

    باز بهار آمده، بوی بهارش چه شد؟   /     در دل فیروزه ایش، مِهر نگارش چه شد؟

     

    میکده ویران شده، پیر خَرابات کو؟   /     ساقیُ و سروُ و سبو، ساغر و سازش چه شد؟

     

    سرو سَهی، قد خمید. ساغرِ ساقی شکست.   /     سیم برید از سه تار، بانگ هَزارش چه شد؟

     

    باغ پُر از زاغ شد. بلبلِ بیدلْ بِنالْ.   /     گل زِ فراقت تکید، برگ و کُلالش چه شد؟

     

    والی پر مدّعا، خلق به چاه افکند.   /     وادی مصرم کجاست؟ نام و نشانش چه شد؟

     

    عشق ندارد دگر، هیچ نشانی ز عشق.   /     آن همه شور و شَرَر، عِزُّ و وقارش چه شد؟

     

    شب پَره، پَر وا نکرد، عزم ثُریّا نکرد.   /     همدم پروانه سوخت. اشکِ گُدازش چه شد؟

     

    برّه کجا می چَرَد؟ زیر تَجیر است گُل؟   /     قرقره کو؟ چرخ کو؟ نغمه چاهش چه شد؟

     

    نیست دگر یار من، در پیِ من، وایِ من. 

    زلف سیه، قدِ سَرو، چشم سیاهش چه شد؟

     

     

    اسفند 1389

     

     

    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0