دوشنبه ۲۸ خرداد
|
|
قشنگ است
س : سفید
م : مشکی
آ : آبی
ق : قرمز
|
|
|
|
|
بعد من با یاد من افسوس میماند بجا
در میان کلبه ام فانوس میماند بجا...
|
|
|
|
|
نوگلی با شمعِ سوزان گفت: آیا عشق چیست؟
|
|
|
|
|
صبــر کن بغض دلبندم
من نیز به فکر تو
|
|
|
|
|
هرکسی را
توانائی خفتن؛
در دکان عطار ،
ندارد!
|
|
|
|
|
وفای ناب می خواهد دل آواره ی مستم
لگام غصه هایم را به پای اشک خود بستم
تنیدی همچو نیلو فر به
|
|
|
|
|
شكايت من از اين حرف هاي بيهوده ست
وگرنه عشق از اين پيشبوده تا بوده ست
هزار مرتبه رفتيم راه
|
|
|
|
|
انگار
در صدر قرار گرفته ای
کسی به تو نمی رسد
|
|
|
|
|
ای کاش غزل بودی
بر روی لبم بودی
یا همچو خیال شمع
افسون شبم بودی
|
|
|
|
|
نمانده تا تو به جز این طناب آویزان
بیا و شر مرا از سر خودم کم کن
لگد بزن به تن چارپایه ی چوبی
|
|
|
|
|
تو نیستی من بدم با همه
تو خوبی، ولی اینجا خوبی کمه
تو رفتی و توی دلم هی غمه
ندیدم تورو اما
|
|
|
|
|
تو به من قول داده بودی که منو تنها نزاری ...
|
|
|
|
|
دفتر نگاهت را
آهسته ورق بزن
|
|
|
|
|
مشب تو بیا و با دلم جنگ مکن
در پیش دلم حکایت از سنگ مکن
|
|
|
|
|
چهارطرح کوتاه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
جلاد!
طناب دار را
که آویخت
گل...
فریادبرکشید
|
|
|
|
|
وقتی که مرد
آرزوهایش را
در ضمیر دلش
می بازد،
اسبی که با گامهایش
امواج شمال را به گردن
|
|
|
|
|
امشب نفس از دوریت از حوصله افتاد
درساحت بیجان تنم غلغله افتاد
|
|
|
|
|
با یک نگاه شگفت
بگذشت ایام
|
|
|
|
|
سوز دل و آه عشق ، یارم چو نشانم داد
آن سلسله ی زلفش بی پرده نشانم داد...
|
|
|
|
|
در کارگه کـوزه گـری دیـدم دوش
خیـام نشـسـته در بـرِ مار بـدوش
.....
|
|
|
|
|
ستاره یی که بالای سرت چشمک می زند ،
به هرکجا می روی سایه به سایه تعقیبت ات می کند ،
همان پاره
|
|
|
|
|
پس از سوختن جنگل
کوهستان عریان
سر خجلت را ، همچو کودکی یتیم
|
|
|
|
|
به کجا باید رفت
به کدامین کعبه
|
|
|
|
|
غذا غذا ای غذا...............
|
|
|
|
|
شــــبــهـــــا !
برای تـولد جـمله ها لازم نـیـست نـُــه ماه صبرکنی
|
|
|
|
|
یه شب زیر بارون قدم میزدم
خودم زیر حرف خودم میزدم..........
|
|
|
|
|
حسین تو کشتی نجات امتی...
|
|
|
|
|
مردی که هزار در هزار است///
یک عاشق خوب و بی قرار است
|
|
|
|
|
گل می کنم به شاخه ی طوبای انتظار
تا وا کنم حکایت شبهای انتظار
تا کی به دل نهم غم جانسوز اشتیاق
|
|
|
|
|
امشب به پيش ِمن تك و تنها بيا خدا
|
|
|
|
|
دستهايت را
از من بگير
احساسم را باز كن
از افراطي كه
|
|
|
|
|
در نهانَم بی صدا گریان و لرزانم چو بید
می دَرَد غم پیکر
|
|
|
|
|
گرامی آیت ِ شیرین نیکــخو
به دامانَش گرفته طفل نیکو
|
|
|
|
|
تقدیم به دو اسطوره ی ادب و اندیشه...
|
|
|
|
|
عاقبت بسته شود عهد میان من وتو......
|
|
|
|
|
پایین مکن مقامت افزون بکن از این بیش
|
|
|
|
|
آخر پاییز، حقیقت در بازار سیاه کشف شد تا گردن نهاده های دامی؛ از مو باریک تر باشد.
|
|
|
|
|
هستيم و هستند كساني كه هرگز از دنيا سير نمي شوندو فكر مي كنند دنيا فقط مال آنهاست
|
|
|
|
|
سر به سر خان چمن پوشیده از گل برگ سرخ عاشقان چون گلِسرخی گشته پر پر یا حسین
|
|
|
|
|
هزار بار شکستم ، ولی دروغ نگفتم ! دوصد دروغ شنفتم ، ولی دروغ نگفتم ! .........
|
|
|
|
|
خلقت پروردگار بی حساب وکتاب نیست
|
|
|
|
|
در پشت ما ورق ورق افسانه بافتند اما به روی ما همه لبخند می زنند
|
|
|
|
|
یه چند سالیه پائیزه منو این همه دلتنگی یه بن بست روبروی من منو این خلوت سنگی
|
|
|
|
|
دلم ماتم گرفت ای وای از شام دلم را غم گرفت ای وای از شام
هوای هر دو چشمم باد و بار
|
|
|
|
|
بايد نبش قبر کنم... قلبم را ميگويم .. ممکن است نقشه اي برايم کشيده باشد ...
|
|
|
|
|
امشب بیا و برای زدودن غم از تن خسته ام برقص ... امشب بیا و برای این دل شکسته ام برقص...
|
|
|
|
|
پژواک غم ودردم ،در این شب یلدایی همبستر صد دردم در کلبه ی تنهایی صد کور گره افتاد درخاطر فرد
|
|
|
|
|
خواب آرامم ميان طره اي از خواب موست خرمني از موي خوبان ز افسر آداب موست موي مشكين در شبي ب
|
|
|
|
|
پير شدم زود و جوان گشته دير مرگ بترساندم از عمر ، سير...
|
|
|
|
|
چنان همــــوار کــردی راه من را گهی هل دادی و گاهی شدی پل
|
|
|
|
|
مـن خوشحــال تــرین آدمِ غمگیــنِ زمینــم ...!
|
|
|
|
|
تقدیم به مـــــــادر عزیزم با تمام احساسم
.به مناسبت روز تولدش3دی ماه
تقدیم به او که اسطوره زن
|
|
|
|
|
دده دنیو غصه ت هارده چمه داردون ت بارده رپی بش اگنیش
|
|
|
|
|
در سوگ از دست دادن پدری که استادم بود
|
|
|
|
|
واژه هارا با اشک
غسل بی تو بودن داده ام
|
|
|
|
|
. . . انصافاً یکبار که می خندی در آینه بنگر عاشق نمی شوی ؟!
|
|
|
|
|
چرا برگشتی ؟
باید گذر کرد
از بودن با تو دیگر حذر کرد
|
|
|
|
|
کربلا شد شاهد احساس ما///
شاهد احساس ِ پاک و خاص ما
|
|
|
|
|
عجب حال و هوایی دارد گنبد عشق"تو"
زیارت چشمانم قبول
همراهم پول ندارم
|
|
|
|
|
دریاب مرا !
ای نگاهت شیرین
ای لبانت شیرین
ای چشم زیبای
|
|
|
|
|
رفیقم با همه غمها...
چه میدانی چه در سر دارم این شبها؟!
|
|
|
|
|
اربعین آمد عزا بر پا شد شور وشیون در جهان پیدا شد
تا ثریا آتشی زد
|
|
|
|
|
زمین ..
و روایت ازل
و فرشتگانی که از دریچه ی کلیسا
|
|
|
|
|
می ریزد از لب های سرخت هندوانه
|
|
|
|
|
به دستانم نگه کرد و به چشمانش نظر کردم
دلم لرزید در سینه به دنیایش سفر کردم
گذشتم از ره دیده ر
|
|
|
|
|
نگاه زیبایت مراست ، در دست
دلم از حضورت، غیابت مست
|
|
|
|
|
به کمینم نشسته بود
باورهایی که تو را مغلوب رذیلت کرد
|
|
|
مجموع ۱۲۴۸۱۰ پست فعال در ۱۵۶۱ صفحه |