يکشنبه ۱۳ خرداد
|
|
با حرفهای بی صدا در عمق واژه هایت می روم وتو آهنگ جاودان همان جهانی که تنهائیم را پرک
|
|
|
|
|
دلم که تنگ می شود می خواهند خجالت بکشم من یک دخترم این را از من خواسته اند که بیاموزم ا
|
|
|
|
|
عمریست گردن می زنم لحظه ها را به قربانگاهِ انتظار سَرِ سبز نمی خواهم دیگر سرخ م
|
|
|
|
|
از عشق نگو که عین دردم شین شرر به جانم زده دردم گل کرده ام این آتش سوزان قاف
|
|
|
|
|
اب میدهم هر روز به اشک سنبلان نقش بسته به لباست را. تنت را مرز لباس مستور میکند
|
|
|
|
|
آرامترین خیابان، در نشخوار نرمترین واژه یکصدا! در انتظار یک وهم نشسته بر قایق پوسیده
|
|
|
|
|
ای پرنده غمگین من از بهار سخنهای کهنه می دانم بالهایت را بگشا ی در طروات صبح ب
|
|
|
|
|
گفته بودم دل باران زده ام نور چشمان تو را می خواهد که کنی خشک نمش را بر دل طوفان زده ام طوفا
|
|
|
|
|
منو یک البوم کهنه موندیم از اون روزای شاد روزایی که هر دقیقه ش می گذشت به سرعت باد لحظا
|
|
|
|
|
دارم پاک مي کنم دنيامو ازتو---تويي که يه عمر بي رحم بودي -تمامه من ازعشقت جدايي---توکه با
|
|
|
|
|
خدایا... خسته و دل شکسته از همه بریده از عالمی با یک بغض گلوگیر بی اراده
|
|
|
|
|
با یاد استادشهریار،به مناسبت سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان
|
|
|
|
|
ماه نور ماه خدا دله ما پیش خدا باز میاد بوی خدا بوی عطر یه دعا می شینه ر
|
|
|
|
|
بهشتی را به اردی داد پیوند دلم را برد سوی شهر میمند به شادی راهها پیمودم از جان به سوی
|
|
|
|
|
شب دیگر باز بی تو نشسته ام روبروی پنجره ای که تو گشودی از عشق و ماه را نشاندی بر آن.
|
|
|
|
|
آشفته ام... دیگر ضد شوره ها چاره ام را نمیکند.... از بس زیاد شده،نیکوتین بدنم؛خاکستر هاش از سر
|
|
|
|
|
در دل شبهای تاریک و سیاه
نیست در گیتی به جز انوار ماه
|
|
|
|
|
شب دراز است و سر ِدرد و دلم وا شده است محو ِ موهای بلنـــــدت شب ِ یلدا شده است ! مردم
|
|
|
|
|
نازنینم برایم نامه ای بفرست پراز نگاه مخملیت تا سیراب شود دیده ام به دیده ات وناچار نگرد
|
|
|
|
|
نمیدانم چرا بال هایم در نمی آیند ..!!!! من در تنگنای حبس یک جسم مدفون شده ام ... آ
|
|
|
|
|
روژه مردنم سه رم پی یا که ن
له شمو سه رم له یه ک جی یا که
|
|
|
|
|
عاشقانه ای از برادرم فرزاد
چشمانت شراب نگاهت مستم می کند
|
|
|
|
|
کنار سفره ی هف سین میون سکه و ماهی یه دریای عمیقی هست یه دریای پر از خالی یه دریایی پ
|
|
|
|
|
صعودم را نمیخواهم که دست از قله میترسد نخواهم نردبانت را که مست از پله میترسد مسیر جاده نا همو
|
|
|
|
|
(دست به دعاییم) دست به دعاییم کبوتر بازگرد.
بازگرد و دانه ی آر
|
|
|
|
|
با قطار زندگانی
سوی راهی دور، اما ناکجا
رهسپارم، ره
|
|
|
|
|
کبوتر آشیانت سبز دلت دریا به پروازی برقصانم. بیا در آسمان دیده ا
|
|
|
|
|
خنده هام ، خنده های زورکیه گریه هام و ندیدی ، به خاطر اینه دل من عاشق و دیوونه تو مگه م
|
|
|
|
|
1 خواب دیدیم پیرشدم بی غرق شدن درچشمانت روشنی فردا 2 عشق را در بهار می خواهم ا
|
|
|
|
|
مظلومترین خادم ملت که تو باشی هر کار کنی باز روی سوی حواش
|
|
|
|
|
دلم برای تک تک دوستام تنگ شده بود:
فقط به خاطر شما ها
ت
|
|
|
|
|
کبوتر قاصد شادی هاست از آسمان به زمین خبر باران می آورد آخر او خودش بارانی است آخر او
|
|
|
|
|
به اميد شفا يافتن شاعر كبوتر باران «آه اي پاييز سرد اي كاش من از تو باغ
|
|
|
|
|
به کدامین حکم به مشاعره ام می نشینی
یا تو،خدای ... یا خد
|
|
|
|
|
باران عاجزانه مشت بر پنجره ها میکوبد ... من به خود میگویم .... ره نشانم ده هوای زندگی دارم کنو
|
|
|
|
|
نازل شد نگاه پر مهرت بر کویر خشک و تشنه ی دل و بارور کرد بذرهای خفته احس
|
|
|
|
|
ای دل چقد میخوای تو بی رح باشی ای دل / به فکر طارق و مه باشی ای دل مگه مارو نمی
|
|
|
|
|
نترس از رعد و برقِ شب ، بیا چترِ دلــــم بازه فدات میشه تو سختی هات، نگو با تو نمی سازه **
|
|
|
|
|
پاهایمان را در گهواره جا گذاشتیم و زلف های حجله بسته به "تلمیت" را در حنجره ی مادران! حا
|
|
|
|
|
یکی پُرازسخن است ازآن سخن که شمع انجمن است در امتـداد ِ شب از او کســی نمی پـرسـد چراکه آس
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر) «زندگی» زندگی داستانی است آغازش شیرین پایان اش تلخ زندگی
|
|
|
|
|
ریشه ی دلتنگی دراشتباه دستهای خیالاتی خدا تاوسیع ترین دشت گلهای بابونه تیتراژشد. تنهایی
|
|
|
|
|
امشب ز شراب تو ، میخانه مرا جا شد جانم به فدای تو، دل از تو تقاضا شد از خود بگریزم من تا اینکه
|
|
|
|
|
دعایت قبول مادر بهار مدیون تو که بهاره می شوی نارنج را من بغل بغل تو می شوم وقتی
|
|
|
|
|
مرا هم می برد این سرو حیرانی که می رقصد قسم بر لرزش اندوه طوفانی که می رقصد به انگشت نسیمی مثل
|
|
|
|
|
لبخندی بر چهره داشت ساعت قدیمی وقتی در حین اسباب کشی پیدا شد
|
|
|
|
|
پیچم و تو مهره ای دنده دنده در تنت فرو می روم ز چرخش وجود تو به دور من ز
|
|
|
|
|
......ناله ي روح غريب...... امان اي مرغ افلاكي درونم ناله كم سركن نه من جبر و قفس سازم
|
|
|
|
|
كعبه امشب حاجي ِ كوي عليست قبلگاه هر دلي روي ٍ عليست زمزم انديشه رادر يك سحر قدر ٍ قربش ،قط
|
|
|
|
|
نفسم ! اگر روزی بپرسند در این زندگی چه خواهی کرد من خواهم گفت تنها نگاه میکنم ، جمع م
|
|
|
|
|
دلم گرفته باز آسمانش ابریست چشم هایم بارانی نگاهم به پنجره ی آبی رویا پشت این قاب خیال
|
|
|
|
|
دراین روزها برای دردی که نشاندی برتن روزگارم برای چوبی که زدی زخیانت برپای احساسم برای
|
|
|
|
|
کفرنگاهت را با هیچ صوابی عوض نمی کنم و پاتک می زنم به پا ها یم که فرمان نمی دهند به پایان
|
|
|
|
|
تیری کشیده شد، به چپ. خُشکید، دستی که در آن حوالی بود. غمی نیست! چه نیاز
|
|
|
|
|
رهایم کنید، میان من و تو آشفته می شود تمام بود ونبودم به تابوت خفته می شود غم تلخ ترین چشم
|
|
|
|
|
واسم خياله سلامي ازتو---من که يه عمره توي سکوتم سهمه منه تمومه خوشبختي هات---من که همش دل
|
|
|
|
|
آسمانم شده تاریک و سیه میبینم روز گارم شده بی عشق ،شاخه های دل بیچاره ما را تیشه ی جهل و حسادت بر
|
|
|
|
|
شب چو هر شب یاد من بود باد و افلاک بی پایان راه من بود آذرخش رخشی به رستم می زدُ توبه ها بر
|
|
|
|
|
نفسی پر میزند گیج در قفس سینه ام اه از ته دل می کشمو پر از کینه ام دلم از تو سیاه میشودو لبم ا
|
|
|
|
|
نه هوای نفَس سیب ، از عشق تو بود آدم دل از آن بهشت رنگین بگشود سر قلاب دلم به ماه چشمت اف
|
|
|
|
|
انگار از دشت شقایق ها آمده دختری هر روز با شاخه های گل رز عشق را در کوچه یاس های سپی
|
|
|
|
|
وقتی که بیکاری ، تمام وقت درگیری حتی برای گربه ها هم موش م
|
|
|
|
|
بیقراری آشنا صدایت می کند با ترانه ای بارانی، گوش کن به نجوای دلی غریب بی
|
|
|
|
|
به بد کسی دل بسته ای نه ماندنی ام نه رفتنی اینکه نیلوفری از من سر برآرد نگاه توست که گاهی
|
|
|
|
|
سلامی از جنس بلور که در سلام متبلور می شود وچون منشور احساسم را نشر میدهد ، باور دارم
|
|
|
|
|
این روزها سخت است به سختی برف های یخ زده ی خیابان این روزها تار است به تاری تنفس شیشه های بس
|
|
|
|
|
در معجز خوشنویس هستی بنهفته بسی سرور و مستی در تاک بمانده بس هزاران ا
|
|
|
|
|
توی حیات خلوتم توی رویای کتابم من کجایم که بگویم سخنی از دل بگویم چه بنویسم ا ز دلم
|
|
|
|
|
نــــزن سـازی که آهنگش غـــم ماست الفبــــایش، نتــی از مـــاتـــــم ماست
بخـــو
|
|
|
|
|
دلی از جنسِ باران دارم امشب غزل های فراوان دارم امشب خزانِ بی تو بودن کرده زردم م
|
|
|
|
|
تک بیتی(بداهه):فرزاد بهارا
ولگردیِ صادق میان واژه های درد از بوفِ کور تا های و هوی
|
|
|
|
|
زود برگرد کبوتر... که دلم می گیرد تو نباشی حسینم نفسم می گیرد زود برگرد
|
|
|
|
|
من حـــرم نــرفتم و مـرغ دلـم پــر میــزنـــه شب جمعه که میشه ، این در اون در میزنه برای د
|
|
|
|
|
یا من اسمه دوا و ذکره شفا با خواندن خبر بیماری کبوتر ( کاک باران ) بغضی عجیب در گلویم نشست و
|
|
|
|
|
تا سر خوان توام،خوان دگر جایم نیست**خاکیم قصر برین منزل
|
|
|
|
|
یا رب هُد هُد جان من امشب ز سبا داد پیام گرچه داود دلم مست مزامیر تو بود
|
|
|
|
|
نفسم ناگه درسینه گرفت گیسویم در هم ولبایم خشکید من نمی دانم چرا؟ لرزید. لبا نم از عشق
|
|
|
|
|
دیده ام گریان است دل من می گیرد... دیده ام چون باران می بارد!... و در آیینه ی د
|
|
|
|
|
بعد از پلمپ شركت براي جبران خسارت ها وام چند هزاري گرفتم شناسنامه المثني، ازدواج دوتا
|
|
|
|
|
سرم را روی زانو میگزارم نفسها یک به یک آرام و خسته و چشمانی که از درد درونم حک
|
|
|
مجموع ۱۲۴۴۶۹ پست فعال در ۱۵۵۶ صفحه |