سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        تو مثلِ دیدنِ رویا، خیال، انگیزی

        شعری از

        محمد علی سلیمانی مقدم

        از دفتر من و عاشقانه هایم نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۱۰ شماره ثبت ۹۵۹۶۳
          بازدید : ۲۴۷   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
        آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم

        درودها!
        ⚘⚘
        تو مثلِ دیدنِ رویا، خیال، انگیزی
        شمیمِ غنچهء گل‌های سرخِ پالیزی!
         
        به دشتِ تشنهء قلبم، هبوطِ بارانی
        صدای چشمهء جوشان، زلالِ کاریزی
         
        طلوعِ صبحِ سپیدی، پس از سیاهیِ شب
        که در پیالهء هر روز، نور می‌ریزی
         
        برای تشنه‌لبان در کویرِ تنهایی
        شرابِ کهنهء مِیمند انارِ نیریزی!
         
        ردیف و قافیه‌ای در چکامه‌های امید
        برای رقصِ قلم، بستری غزل‌خیزی!
         
        تویی که تیرِ نگاهت، به خون کشیده مرا
        به ابروان و به مژگان، حریفِ چنگیزی!
         
        چه می‌شود که شبی مثلِ یاس و نیلوفر
        برقصی و بدنت را، به من بیاویزی؟
         
        میانِ خرمنی از گُل، کنارِ من باشی
        گلاب و عطرِ هوس را به هم بیامیزی
         
        محمدعلی سليماني‌مقدم ۰۱-۱۲-۱۳۹۹ ۳:۵۷ کرج
        ⚘⚘
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۰۳
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دستمریزاد خندانک
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۲۱
        با هزارانم سلام
        بسیار بسیار عالیست استاد بزرگوارم
        با آرزوی بهترینها برای شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهرام معینی (داریان)
        سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۴۱
        درود فراوان جناب سلیمانی استاد وادیب فاضل وفرزانه
        بسیار زیبا ودلنشین وپر احساس
        قلمتان مانا
        کامیاب وتندرست
        ایام بکام
        🌷🌷🌷🌷
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۵۴
        سلام بزرگوار بسیا شعر با نظم
        و آراسته ای سروده اید دورود بر شما
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۳۱
        درود بزرگوار
        بسیار
        عالی
        بود خندانک
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        بهروز ابراهیمیان
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۲۷
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا سروده اید خندانک
        مرضیه قنواتی نژاد
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۴۱
        درودتان،بسیار عالی
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۰۰
        اﻭ ” ﻣــﺮﺩ ” ﺍﺳﺖ
        خوابش از تو کوتاهتر و خواب ابدیش از تو طولانی….
        آسایش برایش مفهومش آسایش توست پس صبح تا شب درپی آسایشی است که سهمش را ازعشق تو میجوید…اگر آنرا دریابی!!
        ﺩستهایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ…
        تاحال به دستهایش نگاه کرده ای ؟ هیچگاه بدون خراش و زخم دیده ای؟
        ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ…
        ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود…
        ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
        و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ می بوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﺸﻮﻯ…
        به او سخت نگیر..!
        او را خراب نکن..!
        ﺍﻭ ﺭﺍ “ﻧﺎﻣــــﺮﺩ” ﻧﺨﻮﺍﻥ..!
        ﺁﻧﻘﺪﺭ او را با ﭘﻮﻝ ﻭ ﺛــﺮﻭﺗﺶ اندازه گیری نکن..!
        کمی بوی تنش عرق آلود است طبیعتش اینست ؛حواسش به بو نیست؛ فکر نان شب است….
        ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧــــﺦ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺪﻭﺯﺩ…
        انتظار یک فنجان چای تلخ توقع زیادی نیست!!!
        از هر مرد ونامردی هرچه شنیده و دیده در صندوقچه قلبش پنهان کرده و آمده .اگر کم حرف میزند نمیخواهد کام تورا تلخ کند.
        ﻓﻘــــﻂ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﯾﺰﺩ…
        آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنهاتر از زن است..!
        ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎخنهایش ﻧﻤﯿﺰند ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ یک ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ، ﺩست هایش را ﺑﺎﺯ کند، ﻧﺎخنهایش را ﻧﮕﺎﻩ کند ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎید..!
        ﻣﺮﺩ نمیتواند ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ، به دوستش زنگ بزند، یک دل سیر گریه کند و سبک شود..!
        ﻣﺮﺩ، ﺩﺭﺩﻫﺎیش را ﺍﺷﮏ نمی کند، فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست…
        آری یک مرد همیشه تنهاست چراکه سنگ صبور همه است و خودشانه ای ندارد که سرش را روی آن بگذارد…
        یک ﻭقت هایی،
        یک ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ،
        ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ:
        “میم” مثل ” مرد “
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۰۰
        درود استاد سلیمانی گرانقدر
        روزتون مبارک
        زیبا سرودید خندانک خندانک خندانک
        محمد عرب
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۱۱
        بسیار زیبا و استوار و دارای وزنی روان و روح نواز
        بسیار زیبا سرود اید خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0