سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      شکیات، مشکوک اند

      شعری از

      محمد علی رضاپور

      از دفتر شعرسبز/چندآهنگ نوع شعر شعرناب

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۰۵ شماره ثبت ۹۳۴۸۳
        بازدید : ۳۰۹   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      آخرین اشعار ناب محمد علی رضاپور

      #شعر_سبز / #چندآهنگ
      به نام 
      "شکّیّات، مشکوک اند"
      هر صبح با صدای تو بیدار می شوم
      با خنده های ناب تو
      شیرین ترین غزل ها را
      خریدار می شوم
      قاصدک ها اگرچه بسیارند
      می شود مستقیم از تو شنید
      می شود دید و می شود بوسید
      می توان با تمام جان خندید 
      آفتابگردان باید بود
      به سوی آفتابی ترین مهر
      ابرِ کوچنده در عشق
      به پای مهربان ترین باران
      آن گاه، راحت
      آن وقت، پر طراوت
      می شود بوسه شد وصال تو را
      تو را
      خودِ تو را
      شکّیّات، مشکوک اند
      شطحیّات، گنگ و بی زبان
      و از این واژه های نارس، دل می گیرد
      و آهسته آهسته می میرد
      زندگی، زندگانی
      نصیب دلِ زنده است
      باید ابر باران زا   باشی
      باید غنچه باشی و بشکفی با نگاهش
      باید بشکافی مِه را
      مگر می شود مهر، مهربان نباشد؟! 
      و باران، مهرباران؟! 
      شکّیّات، مشکوک اند
      مفلوک اند
      و در نگاه پاکان، پوک اند
      نور، تاریک نیست
      نور، اثبات می خواهد چه کار؟! 
      هر صبح با صدای تو بیدار می شوم 
      ای سراسر سُرور! 
      ای بی کران حضور! 
      ای اولین و آخرین حقیقت غزل! 
      ای نور! 
      لبّیک
      سلامٌ علیک.

      توضیحات
       چندآهنگ یا سبز، گونه ای از شعر است که در آن، به جای یک وزن خاص (مثل شعر سنتی) ویا یک وزن کوتاه و بلندشونده و حداکثر کمی مُنعَطِف(مثل شعر نیمایی)،
      چند وزن مختلف به کار می رود و بر این اساس هم می توان کلمات و عباراتی را که در وزن اصلی نمی گنجند، در آن گنجانید و هم می توان فضاهای عاطفی‌ مختلفی را با تغییر وزن ایجاد کرد.
      چندآهنگ یا شعر سبز، گونه‌ هایی دارد و بطور کلی در میان شعر سنتی و همچنین در میان شعر سنتی و نو و همچنین در میان شعر نو به کار می رود و در گونه ی اخیر، چندآهنگ تر و منعطف تر از شعر نیمایی و موزون تر، قافیه گزین تر، 
      قاعده مند تر و در یک کلام، پرمایه تر از شعر سپید است.
      #محمدعلی_رضاپور (مهدی‌)
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۲۵
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و جالب بود
      موفق باشید خندانک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۰۹
      🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃

      سلام عالی و ارزشمند
      هم ساختار هم مضمون و محتوا

      🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
      محمد باقر انصاری دزفولی
      شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۲۳
      سلام وارادت
      دلچسب و زیبا شعری بود
      هزاران درود
      خندانک خندانک یلدای شما به شادی وخوشی خندانک خندانک
      محمد علی رضاپور
      شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۴۸
      سلام و درود و سپاس خندانک
      محمد علی رضاپور
      شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۶
      سلام و درود و سپاس فراوان
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۰۲
      .



      سلام ... بزرگوار

      بسیار زیبا سرودید

      دستمریزاد خندانک خندانک
      محمد علی رضاپور
      محمد علی رضاپور
      دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۰۴
      سلام و درود و سپاس خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد علی رضاپور
      چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ ۰۶:۳۹
      شعر سبز/ چندآهنگ ی دیگر
      در مکتب ادبی نورگرایی


      در عصر پُر اختناق دود و ترافیک/
      دور از جاده ی شلوغ/
      همین جا: صحن کلبه ی سنت/
      زیر سایه ی درخت کهن/
      در حال خودم/
      می گشتم دنبال خودم /
      و شعر می شدم/
      و شعر می شدم چه چشمه وار/
      کنار تازگیِّ چشمه سار/
      به جان من نشسته بود و می نشست/
      قرار جان بی قرار:/
      زلالیِ/
      ترانه ی/
      خدا//
      محمد علی رضاپور
      چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ ۰۶:۴۲
      شعر سبز / چندآهنگ ی دیگر
      در #مکتب_ادبی_نورگرایی


      در عصر پُر اختناق دود و ترافیک

      دور از جاده ی شلوغ

      همین جا: صحن کلبه ی سنت

      زیر سایه ی درخت کهن

      در حال خودم

      می گشتم دنبال خودم

      و شعر می شدم

      و شعر می شدم چه چشمه وار

      کنار تازگیِّ چشمه سار

      به جان من نشسته بود و می نشست

      قرار جان بی قرار:

      زلالیِ

      ترانه ی

      خدا
      سیاوش آزاد
      چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۳۲
      سلام شکیات مشکوکند : شک مضاعف و دوبل نکته بعد اتفاقا نور نیازمند اثبات است چون اصالت بر عدم است و ظلمت برای بودش که نبود نور است دلیل نمیخواهد مثلا اتاق من تاریک است دلیل نمیخواهد اما اتاق من روشن است نیازمند این بررسی است که این نور از کجا آمده است پیش به سوی مکتب ظلمت گرایی
      محمد علی رضاپور
      چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۳:۰۵
      سلام و درود و ارادت،
      جناب آزاد گرانقدر

      در تاریکی مطلق، چیزی دیده نمی شود.
      شما قبلا نور را دیده اید و بعدا ظلمت را بر مبنای نبود نور دریافته اید
      و پی به وجود عدمی (و غیر اصیل) آن برده اید.
      تاریکی، اصالت ندارد. تاریکی، نبود نور در جایی است.
      آنچه اصالت دارد، نور است.
      در فلسفه، (نور) علم را فراتر از تعریف
      می دانیم.
      محمد علی رضاپور
      چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۳:۱۹
      مکتب ادبی نورگرایی، برای صدور ادبیات و فرهنگ ایران بزرگ به جهان معاصر
      (این بار بجای واردات مکاتب غربی، هایکوی ژاپنی و و و، مکتبی بومی از ایران برای صدور به جهان ادبیات معاصر، خود را آماده کرده است.)
      در تقویت آن بکوشیم!

      مکتب ادبی نورگرایی بطور خیلی خلاصه:

      ترسیم هنرمندانه ی طبیعت، سنت و معنویت بر بوم دوران پسامدرن.
      فروغ فرشیدفر
      پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۰ ۰۱:۰۸
      درود برشما🌺
      زیبا بود.
      زنده باشید.
      🙏🙏🙏🙏💐🌺💐🌺

      محمد علی رضاپور
      محمد علی رضاپور
      پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۰ ۰۴:۱۴
      سلام و درود و سپاس
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۳۰
      باید ابر باران زا باشی
      باید غنچه باشی و بشکفی با نگاهش
      باید بشکافی مِه را
      مگر می شود مهر، مهربان نباشد؟!
      و باران، مهرباران؟!
      شکّیّات، مشکوک اند
      مفلوک اند


      سلام و درود زیبا بود دستمریزاد

      برقرار باشید همیشه

      🌹🌹🌹🌹🌹
      🌹🌹🌹🌹
      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹
      محمد علی رضاپور
      محمد علی رضاپور
      چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ ۰۵:۳۵
      سلام و درود و سپاس خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0