دوشنبه ۱۵ ارديبهشت
|
آخرین اشعار ناب محمدجواد سامع
|
سلام
مطرب مست
بلای جان منی تو ویا مفرّح جانی؟
چه گویمت که بگویم هر آنچه، نیز همانی
تویی تو شبنم صبحی تو جام جام شرابی
تو شهدی و تو نباتی تو موئی و تو میانی
منم گدای تو گردم رضا به قطره ی آبی
خوش است آن که نوازی مرا به لقمه ی نانی
چو بینیم که غریبم غریب مردم چشمت
شوم چو قطره ی اشکی ز دیده ات بفشانی
به مهر می کِشیم یا به قهر می کُشیم تو
نخوانیم که ندانی ندانیم که نمانی
چو سینه ام بشکافی در آن دم است که گویی
امان ز گریه ی پنهان فغان ز درد نهانی
منم چو مطرب مستی خوشم به باده پرستی
چه می شود غزلی را به عشوه گر تو بخوانی...
ممدکوچولو(محمد جواد سامع-مطرب)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
موفق باشید