شامِ آخرم را هم ببین

سلام
ششدر ، به حالتی در بازی تخته نرد میگن که مهره های یکتفر را محاصره کنی و اجازه ندی به بازی برگردن

درود و عرض ادب جناب حکیم ارجمند
و سپاس از مهر حضور و راهنمایی‌های شما
🌷🌷
در مصراعِ
"پاکبازِ نردِ عشقم، ششدرم را هم ببین!"

ششدر (در بازی تخته نرد) به وضعیتی گفته می‌شود که یکی از دو بازی‌کن، طوری مهره‌هایش را چیده که امکان حرکت از دیگری گرفته می‌شود.
🙏🙏🙏🙏

در این بیت👇👇
"با رُخِ ماهت، دلم را کرده‌ای شه‌ماتِ خود
زیرِ پا افتاده از سر، افسرم را هم ببین!"

اشاره به شاهی شده که شطرنج را باخته و تاجی که زمانی بر سرش بوده، زیر پایش افتاده است.

احتمالا بنده نتوانسته‌ام منظورم را خوب برسانم، اما فعلا بضاعتم در همین حد است.
🙏🙏🙏🙏
در مورد این مصراع👇👇

"هم‌قدم شو با قلم، بر شعرهایم سر بزن"

حتما سعی خواهم کرد ایرادی را که فرمودید رفع کنم و همواره مد نظرم باشد که از تکرار آن پرهیز کنم.
🙏🙏
این‌ها👇 را به عنوان مشق جدید در نظر دارم تا به جایگزین مناسبی برسم:

هم‌قدم شو با قلم، در کوچهء اشعارِ من
⚘
هم‌قدم شو با قلم، همراهِ اشعارِ ترم
🙏🌷🌷🌷🙏

با سپاس از لطف شما و وقتی که برای خواندن و نقد شعرم گذاشتید
🦋⚘🦋

درود و عرض ادب
🌷🌷🌷🌷🌷

درود بر استاد ارجمندم
سپاس از نظر لطف شما
همواره منتظر راهنمایی‌های ارزشمندتان هستم
🙏⚘⚘🙏

درود و سپاس از نظر لطف شما
برادر فرهیخته‌ام
🙏🌷🙏

درود و سپاس بانوی واژه‌ها
به مهر خواندید

درود و عرض ادب
دوست ادیب و فرهیخته‌ام
جناب مولایی
🌷🌼🌷
از این که دل‌سروده‌ای از من مورد توجه شما قرار گرفته، بر خود می‌بالم و این، تلاشِ منِ تازه کار را بیشتر خواهد کرد تا بیشتر بیاموزم.
امیدوارم آن‌چه نوشته‌ام، واقعا شایستگی این همه لطف و تشویق را داشته باشد.
⚘⚘⚘
از آنجا که در سال‌هایی که به دنبال لقمه‌ای نان در این سازمان و آن سازمان اشتغال داشتم و فرصتی و بهتر بگویم حالی برای مطالعه نداشتم، آنچه از (صورت ظاهری و واژه‌بندی) شعر در ذهن من بود، همان بود که از سروده‌های بزرگان و در سالهای تحصیل تا دبیرستان، در ذهنم مانده بود.
🌷🌷
اولین سروده هایم (اگر بشود نام شعر بر آنها گذاشت) تعدادی چهار بیتی بود که سال "شصت و سه" نوشتم. و بعد، گاه به بهانهء مناسبتی، چیزی به ذهنم می‌آمد و ..... تا بهانه‌ای دیگر (که اغلب در رثای عزیز از دست رفته‌ای بود)
🌿🌼🌿
اما سی سال طول کشید تا از سال "نود و سه" به طور جدی بنویسم و آنچه را که از دریای ناآرام دلم می‌جوشید، بر صفحهء کاغذ بیاورم. با همان ساختار قدیمی و با استفاده از همان واژه‌های به کار رفته در سروده‌های بزرگان
🌷🌷🌷
در گروه‌هایی که عضو شدم و مهمتر از همه در"شعر ناب" ، اولین بازخوردهایم را در این مورد گرفتم و دوستان بزرگواری راهنمایم بودند.
بعد، کتاب هایی از استاد بهمنی، جناب نظری و سروده های دیگر نامداران معاصر را در حد حوصله‌ام خواندم.
و سعی کردم و می‌کنم (که هنوز موفق نشده‌ام 😞) با زبان امروزی بنویسم و این خود، چالش و کلاس درسی جدید است، برایم.
🌷🌷🌷
سخن به درازا کشید.
من، به بسیار کسان، (از جمله شما دوست ارجمند) بابت راهنمایی‌های بی شائبه و مفیدشان مدیونم و تا آخر عمر، سپاس‌گزارشان خواهم بود.
و یقین بدانید که نام هیچ‌یک، از خاطرم نخواهد رفت، که از هر کدام مطلبی آموخته‌ام.
حتی از آنهایی که در سال‌های اول، طعنه‌ها به منِ نوپا و نوآموز زدند و "ماعرم" خواندند!
چرا که سعی کردم هر آنچه به عنوان ایراد به من گوشزد می‌شود را بپذیرم و بهتر شوم.
البته برای امثال من که ادبیات نخوانده و حتی در کوچهء بن بستی از هفت اقلیم شعر هم نیستیم، کاریست دشوار.
⚘⚘⚘
اما تلاش خواهم کرد و سپاس‌گزار آنانی خواهم بود که "دستم را می‌گیرند، پا به پایم می‌برند، تا شاید شیوهء راه رفتن بیاموزم"
🙏🌷🌷🙏
باز هم سپاس که افتخار این را یافتم که سروده‌ام توسط شما خوانده و نقد شود.
🌷🌷🌷🌷🌷

درود و سپاس
برادر فرهیخته و ادیبم
همواره به مهر می‌خوانید، سروده‌هایم را
پاینده باشید
🙏🌷🌷🙏

درود بر دوست گران‌قدر و فرهیخته ام
سپاس که به مهر می‌خوانید، دل‌سروده‌هایم را
🙏🌷🌷🙏

درود و سپاس
مهر بانوی زیبا سرا
🙏🌷🌷🙏

درود و عرض ادب
سپاس از نظر لطف شما
🙏🌷🌷🙏

درود بر دوست ادیبم
سپاس از لطف بی‌کران شما
🙏🌷🌷🙏

درود و سپاس
دوست ادیب و هنرمندم
🙏🌷🌷🙏

درود و سپاس دوست هنرمند و فرهیخته
🙏🌷🌷🙏
بابت لایک هم تشکر ویژه دارم🦋🦋

درود و عرض ادب
سپاس از نظر لطف شما
🙏🌷🌷🙏

درود دوست ادیبم
سپاس از نظر لطف همیشگی شما
پاینده باشید
🙏🌷🌷🙏

درود و سپاس
به مهر خواندید
🙏🌷🌷🙏