چهارشنبه ۱۴ خرداد
|
دفاتر شعر حمیدرضا محمودی (ناجی)
آخرین اشعار ناب حمیدرضا محمودی (ناجی)
|
صندلی را کنار خود بگذار
رو به رویت تهیتر از خالیست
میتوانی بغل کنی آن را
با نگاهی که واقعا عالیست
شرم داری؟! خجالتت از چیست؟!
حرف مردم فقط همان حرف است
زندگی سخت نیست با این که
بینمان کوه هایی از برف است
میتوان سادهتر گرفت آن را
پشت هر خنده، خندهای دیگر
در خیالت سوار بوگاتی
بعد هر دنده، دندهای دیگر
شب زمانی که گریه همدم توست
بالشت هم دچار بیماری
دست از این عکس لعنتی بردار
آه از این اتفاق تکراری
با تو گفتم که عشق رویایی
جادهاش هم دو بانده خواهد بود
اندکی تو وَ اندکی هم او
طی شود این مسیر درد آلود
این که میخواهی از مسیر خودت
بیشتر طی کنی حماقت نیست
حرف من درد قدرنشناسیست
عشق دنیای بی عدالت نیست
نبض دستت نشانه هایی از
یک مرض را نشانه رفته عزیز
آن هم از نوع لاعلاجش را
در نمازت دوباره اشک بریز
اهل جنگاوری اگر هستی
برنگردان سر از جنون خودت
دل به اعجاز دیگری هرگز
هر چه میخواهی از درون خودت
|