دوشنبه ۱۵ ارديبهشت
|
دفاتر شعر بهروز خان محمدی
آخرین اشعار ناب بهروز خان محمدی
|
,
من درد شدم
شوریده در هوای عشق
از اندکی که گذشتم
به انبوه نمیرسم
مرگم برای تو شاید تولدی شود
ای مرگ میرسی.
یا که رسیده ام؟
من ضرب درد به توان توام
من در هوای هزیان دربدر شدم
من در میان بود ها سر خوشم
من
من
اکنون که بی طرفدار شده
هر روز انتظار تلخی زبان تو
هر روز شوکران زه دست تو نوشیده ام
شوریده در خیال عشقی که نیست
ما بی تلاطم امواج چه میکنیم
سر درد میکشم و سردرد میخورم
پول میدهم و داروی سر درد میخرم
هر شب چرند مینویسم و شعر میشود
هزیان من درون خواب آواز میشود
صبح میشود
و من منتظر که تو
زهری که اعتیادم شده
به رگهای من زنی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا ست