شعرم

سلام و درود مجددخدمت دوست عزیزو مهربانم آقا ابوالفضل گل

الوعده وفا !!!!

همون طور که قول دادم دوباره خدمت رسیدم.
خب بریم سر اصل مطلب :

سردم شبیه بهمنی تاریک
من رنگ ِبی رنگ زمستانم
من لخته ای از خون ابری سرد
پس قطره های بعد بارانم
تناسب معنایی زیبایی رو با واژه ها شکل دادید.
تناسب معنایی برای آ؛از یک شعر خیلی مهمه،چون با عث میشه مخاطب در حال و هوای شعر قرار بگیره.

رنگِ بی رنگ زمستان....چه ترکیب زیبایی!!!
اشاره به رنگ سفید هم میشه در نظر گرفت.
پس قطره های باران.....به به ،این هم یک ترکیب زیبای دیگر.

من عهد بستم باخودم تا که
قدیسه ی خود را بسوزانم
از چشم من بنزین سرازیر است
فندک بزن امشب بسوزانم
همان طور که خودتان هم اشره کردید،قافیه ها درست هستن و تشکیل جناس تام داده اند.
قدیسه.....!!!!
لغت بسیار ژؤفی را انتخاب کردید....سوزاندن قدیسه !!!
بازی با این کلمه بسیار در ادبیات غرب مرسوم است و شما به خوبی از این پتانسیل بهره جستید.
بنزین هم که استعاره از اشک است بسیار خوش نشسته در مصرع سوم این بند.

درجای قبری خیس و بارانی
بگذار شعر زخمی من را
می روید از آن تک درختی که
می زاید از خود صدهزار "آیا"
تصویری بسیار بکر بود
احسنت بر این تخیل !!!
خیلی عالییییی
فقط یه پیشنهاد برای مصرع اول دارم.
معمولاً یکی از صفاتی که برای قلب در نظر می گیرند،واژه ی "سرد"است:
"در قبر خیس وسرد و بارانی"
البته اینجا قبر معرفه میشه و به نظرم زیباتر هم هست.

در غصه های مردن روحم
شالوده ای زخمی و عریانم
من شعر خود را روی سنگی که
بر رود ره بندد نمی خوانم

یکی از زیبایی های شعر شما بیت دوم این بند است.
واقعاً قوه ی تخیل بالایی دارید.آفرین بر شما
لزوم نمی بینم بیشاز این درباره ی این بیت عرض مکنم.
خود بیت مبین معناست.

من بوته ای تنها در این جنگل
که داغ دار هجو پاییزم
شعر مرا در نطفه میکشتند
آبستن شعری غم انگیزم
باز هم تصویر سازی بکر و زیبا و مناسب برای پایان بندی یک اثر
هجو پاییز!! احسنت

فقط در اول مصرع دوم از اختیار تغییر واکه استفاده کردید که در حقیقت به دلم ننشست.....با باید"کِ" را کشیده تر بخوانیم تا وزن بر هم نخورد.
کلاَ با اختیار تغییر واکه زیاد کنار نمی آیم.



امیدوارم زیاده گویی نکرده باشم.
در کل شعرتون عالیییی بود و شخصاً لذت بردم بی نهایت .....

در اوج باشی دوست عزیزم
من به توانایی هات ایمان دارم

سلام خدمت دوستان عزیز
طیق نظر دوستان به خصوص استاد صادقی عزیز که حرفشان برای بنده سند است،بند سوم شعر به این صورت تغییر یافت:

من عهد کردم با خودم تاکه
قدیسه ی خود را بسوزانم
من هیزمی در آتشت هستم
بالابگیر امشب بسوازم


سپاس گزارم از توجهتان بر این شاگرد