سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
21 شوال 1445
  • فتح اندلس به دست مسلمانان، 92 هـ ق
Monday 29 Apr 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    دوشنبه ۱۰ ارديبهشت

    همایون

    شعری از

    مسعود احمدی

    از دفتر خمیازه های شبانه نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۱۱ شماره ثبت ۴۸۰۴۷
      بازدید : ۵۴۸   |    نظرات : ۲۱

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر مسعود احمدی

    آنوقتها که هنوز به دنیا 
    _ ی شما _
    نیامده بودم 
    پا به پای پدر  ستاره می کاشتم 
    و زمین ها را 
    با ماهِ برکه  ، آبیاری می کردم... 
    مادر   
    ستاره ها  را در ماهی تابه سرخ می کرد
    و ما 
    با اشتهای تمام می خوردیم ...!
     
    خواهرم 
    شعرهایش را پای نهال های سیب و عناب 
    چال می کرد
    تا شاخه ها بلندتر شوند ...!
     
    پدر بزرگ 
    برای گا وها
    سنتور می زد 
    به « همایون » که می رسید 
    در تمام رودخانه های آبادی 
    شیر  جاری می شد...! 
    آفتاب
     هر ظهر
    از پنجره ی اتاق
    مهمان سفره مان  می شد
    مادر بزرگ برایش از کوزه آب  می ریخت 
    و جگر خورشید خنک می شد ...!

    بعدها که به دنیا_ ی شما _ 
    آمدم 
    ستاره ها از درازای دست های من گریختند  
    و بر سقف آسمان چسبیدند 
    ماه برکه پلاسید
    و زمین  از تشنگی هلاک شد
    شعرهای پای درخت 
    آفت زدند
     و عناب ها را سوزاندند  ...
    کِرم های ساقه خوار 
    ریشه ی شالی ها را نیز خوردند ...
    یک شب  
    گا وها جنون گرفتند 
     به درختان سیب حمله ور شدند  
    و رودخانه  را  
    لجنزارِ پِهِن های خود کردند  ..
     
    سال هاست
    وقت  ناهار که می شود
    کنار پنجره  می مانم 
    و به سمت خورشید لبخند می زنم 
    شاید دوباره آفتاب 
    به مهمانی ما باز گردد ...!

    مسعود احمدی 
    ۳۱ خرداد ۹۵
     
    ۱۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۰۵:۴۲


    آنوقتها که هنوز به دنیا

    _ ی شما _

    نیامده بودم

    پا به پای پدر ستاره می کاشتم

    و زمین ها را

    با ماهِ برکه ، آبیاری می کردم...

    مادر

    ستاره ها را در ماهی تابه سرخ می کرد

    و ما

    با اشتهای تمام می خوردیم ...!



    خواهرم

    شعرهایش را پای نهال های سیب و عناب

    چال می کرد

    تا شاخه ها بلندتر شوند ...!




    پدر بزرگ

    برای گا وها

    سنتور می زد

    به « همایون » که می رسید

    در تمام رودخانه های آبادی

    شیر جاری می شد...!


    آفتاب

    هر ظهر

    از پنجره ی اتاق

    مهمان سفره مان می شد

    مادر بزرگ برایش از کوزه آب می ریخت

    و جگر خورشید خنک می شد ...!




    بعدها که به دنیا_ ی شما _

    آمدم

    ستاره ها از درازای دست های من گریختند

    و بر سقف آسمان چسبیدند

    ماه برکه پلاسید

    و زمین از تشنگی هلاک شد

    شعرهای پای درخت

    آفت زدند

    و عناب ها را سوزاندند ...

    کِرم های ساقه خوار

    ریشه ی شالی ها را نیز خوردند ...


    یک شب

    گا وها جنون گرفتند

    به درختان سیب حمله ور شدند

    و رودخانه را

    لجنزارِ پِهِن های خود کردند ..



    سال هاست

    وقت ناهار که می شود

    کنار پنجره می مانم

    و به سمت خورشید لبخند می زنم

    شاید دوباره آفتاب

    به مهمانی ما باز گردد ...!
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    درد استاد احمدی عزیزعزیز
    نوستالژی بسیار زیبا یی بود
    سرشار ازتصاویر بکر
    مانا باشید خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    عباس زارع میرک آبادی
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۰۴:۵۸
    سلام و درود جناب احمدی عزیز
    بسیار زیبا دنیای آرزوها را به تصویر کشیده اید
    حظ بردم
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    یاسر رییسوند(پاییز)
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۰۵:۰۷
    درودها شاعر ناب اندیش م خندانک خندانک
    همیشه عالی
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۰۷:۱۳
    شاید دوباره آفتاب

    به مهمانی ما باز گردد .. خندانک خندانک خندانک
    الهه نصیری زاده (وفا)
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۰۸:۱۹
    سلام و عرض ادب

    بارها و بارها خوندم این سروده رو

    چقدر خلاقانه و ناب و دوست داشتنی بود

    خیلی لذت بردم
    درودها بر شما خندانک خندانک خندانک
    مجنون ملایری
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۰۸:۴۵
    با سلام استاد احمدی بسیار عالی موفق باشید
    سمانه هروی
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۲:۰۵
    خندانک
    درووود
    خیلی لطیف و با احساس بود
    یاد اور دنیای زیبای کودکی که پر از سادگیست
    کاش دنیا همانطور کودکانه بود
    خندانک
    علی غلامی
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۲:۵۸
    سلام بر برادر بزرگوارم استاد احمدی
    اصل حرف همانجا بود همایون که میزد در رودخانه شیر جاری می شد و نوستالژی بالایی بین شعر و احساسش جاریست.....همیشه نظرات خوبتان را هنگام مروری بر نظرات می خوانم و سپاسگزارم بابت نکته های طلایی .....ولی همیشه نکته بلند بودن شعر فصل مشترک آنهاست اما برادر استاد شما که تو این زمینه هم مثل سایر موارد استاد مایید و ما هم افتخار به شاگردی....
    خندانک خندانک خندانک
    صابرخوشبین صفت
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۳:۳۹
    درودها
    هر چند قبلا در وبلاگتان و سایت شعر نو خوانده بودمش
    ولی آنقدر زیبا و بامفهوم است که بارها و بارها می شود آنرا خواند.
    شاد باشید.
    خندانک خندانک خندانک
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۳۰
    درود بر شما
    بسیارزیبا سروده اید خندانک خندانک
    عباس وطن دوست
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۰۷

    خندانک

    سلام و عرض ادب

    بسیار زیبا خندانک


    \"تاب می دهم تنهاییم را
    شاید،
    لحظه ای خواب آید به چشمانم

    شاید برای ک بار هم
    گذر کنی
    از کوچه خلوت خوابم...\" ع.و

    ................درود بر شما..................
    جواد مهدی پور
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۲۸
    روزگار کودکی بر نگردد دریغا


    درود بر جناب احمدی عزیز
    خندانک خندانک خندانک
    حسين زرتاب
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۵۹

    و چه شاید تلخ و غم انگیزی

    حکایت هجوم بی امان زندگی ماشینی امروز

    بر زندگی بکر روزگاری که دیگر برنخواهد گشت

    سلام مسعود عزیز

    زیبا، غمگنانه، رویایی و خاطره انگیز

    خندانک خندانک خندانک خندانک
    زینب نیکخواه
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۸:۲۷
    شاید دوباره آفتاب

    به مهمانی ما باز گردد .. خندانک خندانک
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۹:۵۳
    خندانک خندانک
    حبیب رضایی رازلیقی
    سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۲۲:۱۰
    سلام
    جناب احمدی نمیدونم چرا به سرودهای
    شما میخندم البته نه از خنده های تمسخر که همچین جسارتی مرا نیست

    خنده هایم روی تصاویر شعرهایتان است

    مثلا گاوها جنون میگیرن به درختان سیب حمله میکنند

    ویا درشعری دیگر خورشید در پشت کوه به ماه خیانت میکند
    اصلا از این تصاویر که در اشعارتان هست سیر نمیشوم
    طنز نیست اما تصور این ابیات مرا به خنده وامید ارد
    شایدم از شوق زیبایی شعر باشد
    خندانک خندانک خندانک

    یا علی ع
    امید مرادی
    چهارشنبه ۲ تير ۱۳۹۵ ۰۰:۲۵
    سلام و درود جناب احمدي عزيزم
    خندانک به حق كه گيرا بود در يك كلام سهل الممتنع!
    احمد رشیدی مقدم (گمنام)
    چهارشنبه ۲ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۳۹
    درود به سرور ارجمندم جناب آقای احمدی
    بسیار زیبا وبا معنای زیاد
    احسنت دست شما درد نکند
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    باقر رمزی ( باصر )
    چهارشنبه ۲ تير ۱۳۹۵ ۱۸:۵۸
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    سلام و درود
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    التماس دعا
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0