سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 خرداد 1403
    11 ذو الحجة 1445
      Monday 17 Jun 2024
      • روز جهاني بيابان زدايي
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۲۸ خرداد

      محصول عشق

      شعری از

      احمد رشیدی مقدم (گمنام)

      از دفتر دلسروده ها نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۲۸ شماره ثبت ۴۷۳۶۴
        بازدید : ۲۳۰   |    نظرات : ۲۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر احمد رشیدی مقدم (گمنام)

      محصول عشق
      محصول دلم از غم عشقت همه آهی
      مشتاق بدیدار تو هستم به نگاهی
       
      یک دم اگرت دیده برویم بگشائی
      برتارک خود جای دهم افسر شاهی
       
      گر تیر غمت بر دل من جای بگیرد
      بهتر بودش بردل من مهر گیاهی
       
      دیدار غمت هست مرا مونس جانم
      رویت بنمایان که ببینم تو چه ماهی
       
      حاشا که من ازعشق رخت روی بپیچم
      از فیض رخت تانبرم یک پر کاهی
       
      خورشید اگر یک نظری سوی تو آرد
      از نور رخت رخ بکشد جای پناهی
       
      هرکس که تورا دید شده عاشق رویت
      وصلت نتوان کرد مسخر به سپاهی
       
      در قدرت عشقت همه مغلوب تو هستند
      دیگر نبود حاجت گفتار گواهی
       
      هرشب به سحر بادل عاشق شده ؛ آیم
      چون اشک بریزم چه بخواهی چه نخواهی
       
      یوسف شده ام عشق تو چون کینه اخوان
      در بند اسارت شده ام لیک ؛ نه ؛ چاهی
       
      فریاد کشم از دل عاشق شده ساقی
      تاکی بدهی جام شرابی به رفاهی ؟
       
      گر روی به (گمنام) کنی غم ببری زو
      بر فرق سرش خوش بنهی زیب کلاهی
      شنبه هشتم خرداد نود پنج
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۰۹
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود استادبزرگوارم
      بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۴۱
      درود بزرگوار
      مناجاتی زیبا و عارفانه خندانک خندانک خندانک
      محمد مير سليمانی بافقی (باران)
      يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۳۶
      درودها جناب آقای رشیدی مقدم عزیز
      غزلی در نهایت فصاحت و روانی و عاشقانه ای تغزل گونه.بسیارزیبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مجنون ملایری
      يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۴۳
      با سلام استاد بسیار عالی
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۱۳
      خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۱۴
      .

      سلام . بسیارزیبا بود بزرگوار . خندانک خندانک خندانک خندانک
      نجمه طوسی (تینا)
      يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۳۴
      سلام بر استاد عارف و فرزانه سایت شعر ناب
      باز هم غزلی عارفانه از دفتر شعرتان خواندم و لذت بردم . اشعارتان چقدر روان شده است . دست مریزاد .
      🌠💮🌠💮🌠💮🌠💮🌠💮
      صفیه پاپی
      يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۰۹
      ................ خندانک خندانک خندانک ................
      بسیاااار زیبااا بود استاد خوبم خندانک خندانک خندانک
      عارفانه هایتان پرشور و دلنوااازند خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر شما خندانک خندانک خندانک
      ............... خندانک خندانک خندانک .................
      تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:
      تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود آنجا زندگی می‌کرد.
      به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاری شد که جنب و جوش بسیاری در آن به چشم می‌خورد، فروشندگان وارد و خارج می‌شدند، مردم در گوشه‌ای گفتگو می‌کردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی می‌نواخت و روی یک میز انواع و اقسام خوراکی‌ها لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد.
      خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح می‌داد گوش کرد اما به او گفت که فعلأ وقت ندارد که «راز خوشبختی» را برایش فاش کند. پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد.
      مرد خردمند اضافه کرد...
      اما از شما خواهشی دارم. آنگاه یک قاشق کوچک به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت: در تمام مدت گردش این قشق را در دست داشته باشید و کاری کنید که روغن آن نریزد.
      مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پله‌ها، در حالیکه چشم از قاشق بر نمی‌داشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت.
      مرد خردمند از او پرسید:«آیا فرش‌های ایرانی اتاق نهارخوری را دیدید؟ آیا باغی که استاد باغبان ده سال صرف آراستن آن کرده است دیدید؟ آیا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روی پوست آهو نگاشته شده دیدید؟»
      جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود حفظ کند.
      خردمند گفت: «خب، پس برگرد و شگفتی‌های دنیای من را بشناس. آدم نمی‌تواند به کسی اعتماد کند، مگر اینکه خانه‌ای را که در آن سکونت دارد بشناسد.»
      مرد جوان این‌بار به گردش در کاخ پرداخت، در حالیکه همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینت بخش دیوارها و سقف‌ها بود می‌نگریست. او باغ‌ها را دید و کوهستان‌های اطراف را، ظرافت گل‌ها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب به کار رفته بود تحسین کرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت همه چیز را با جزئیات برای او توصیف کرد.
      خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم کجاست؟»
      مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است.
      آن وقت مرد خردمند به او گفت:
      «راز خوشبختی این است که همه شگفتی‌های جهان را بنگری بدون اینکه دو قطره روغن داخل قاشق(کنایه از عمر) را فراموش کنی»
      در پناه حق خندانک خندانک
      محمدعلی جعفریان(عاشق)
      دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۵۸
      هرکس که تورا دید شده عاشق رویت

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0