سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        نقش دگر گون

        شعری از

        اله یار خادمیان(صادق)

        از دفتر یاس نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵ شماره ثبت ۴۳۷۴۲
          بازدید : ۳۷۹   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اله یار خادمیان(صادق)

         اشتباهم بود  در بی را هه کس را نیست راه
          سادگی کردم که بُردم پای در جشن گناه
         سالها انگار   در رنگ خطا  جوشیده ام
          کی به صابون دغل بر چیده شد رنگ سیاه
         چشمِ شب چشمِ تماشای مرا تسخیر کرد
        رنگ ها در شب ، همه یک رنگ آِمد در نگاه
        بخت،  کج افتاد،  من  دیدم دگرگون نقش را
        گر نه کی ساز محبت می زدم در قتلگاه
          دانه بودآن دام ، مثل دانه ی سیب بهشت
         با سَر افتادم  فرو از پشت بام بارگاه
         عقل را گم کرده ام  دل  راکجا پیدا  کنم
          خود نمی دانم چه باشد چاره ی این اشتباه
         هیمه ی آتش فشانِ  نیمه ی خود  گشته ام
         هیچ خاموشی  ندارد  شعله از شب تا پگاه
         نیستم نومید در میدان و میتازم به خویش
        شایداز زخمی خریدارم شود چشم گواه
         چشم را با اشک میشویم که روشنتر شود
           آری  آری مرکز نوراست این خال  سیا ه
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۱۸
        موفق باشید حضرت استاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۴۹
        درود استاد زیباست خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۳۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۴۶
        جناب آقای خادمیانِ عزیز، سلام علیکم.
        ...........................................................
        حکیمانه ایست بسیار دلنشین وآهنگین .خسته نباشید بزرگوار.........
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود مهرابی( درویش)
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۵۴
        درود حضرت عشق،استاد بزرگوار و فرهیخته ی ارزشمند خندانک

        خودرا در در آن حد نمیدانم که نظر بدهم،تک بیتی ناقابل تقدیم میشود ،امید که مقبول افتد،

        درک قدر عشقتان در قوه ی ادراک نیست

        معنی اناانزلناه و ماادراک تو

        یاعلی
        منوچهر مجاهدنیا
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۸
        هیمه ی آتش فشانِ نیمه ی خود گشته ام
        هیچ خاموشی ندارد شعله از شب تا پگاه خندانک
        خندانک
        درود بر جناب خادمیان گرانقدر
        زیبا و بااحساس سروده اید.
        عظیمه ایرانپور
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۳۴
        سادگی کردم که بردم پای در جشن گناه

        خیلی زیباست
        درود بر شما خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶
        نیستم نومید در میدان و میتازم به خویش


        شایداز زخمی خریدارم شود چشم گواه


        چشم را با اشک میشویم که روشنتر شود


        آری آری مرکز نوراست این خال سیا ه


        درود به کلام ، وسعت دید و نگاه حضرتعالی

        جز تحسین کار دیگری برای من نمیماند ، استاد گرانمایه ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۰۰
        درود ها برشما استاد صادق شعرهایتان را همیشه دوست میدارم پاینده وپیروزباشید خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا نظری(لادون پرند)
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۳۲
        درود بزرگوار

        بسیار زیبا

        مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۴۵
        .............................. خندانک خندانک خندانک ............................
        سالها انگار در رنگ خطا جوشیده ام
        کی به صابون دغل بر چیده شد رنگ سیاه
        خندانک
        خندانک
        درودها بزرگوار خندانک
        بسیاااار زیباااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        ............................. خندانک خندانک خندانک ..............................
        شغالی به درونِ خم رنگ‌آمیزی رفت و بعد از ساعتی بیرون آمد, رنگش عوض شده بود. وقتی آفتاب به او می‌تابید رنگها می‌درخشید و رنگارنگ می‌شد. سبز و سرخ و آبی و زرد و. .. شغال مغرور شد و گفت من طاووس بهشتی‌ام, پیش شغالان رفت. و مغرورانه ایستاد. شغالان پرسیدند, چه شده که مغرور و شادکام هستی؟ غرورداری و از ما دوری می‌کنی؟ این تکبّر و غرور برای چیست؟ یکی از شغالان گفت: ای شغالک آیا مکر و حیله‌ای در کار داری؟ یا واقعاً پاک و زیبا شده‌ای؟ آیا قصدِ فریب مردم را داری؟
        شغال گفت: در رنگهای زیبای من نگاه کن, مانند گلستان صد رنگ و پرنشاط هستم. مرا ستایش کنید. و گوش به فرمان من باشید. من افتخار دنیا و اساس دین هستم. من نشانه لطف خدا هستم, زیبایی من تفسیر عظمت خداوند است. دیگر به من شغال نگویید. کدام شغال اینقدر زیبایی دارد. شغالان دور او جمع شدند او را ستایش کردند و گفتند ای والای زیبا, تو را چه بنامیم؟ گفت من طاووس نر هستم. شغالان گفتند: آیا صدایت مثل طاووس است؟ گفت: نه, نیست. گفتند: پس طاووس نیستی. دروغ می‌گویی زیبایی و صدای طاووس هدیه خدایی است. تو از ظاهر سازی و ادعا به بزرگی نمی‌رسی.

        مثنوی معنوی خندانک
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۰۱
        سالها انگار در رنگ خطا جوشیده ام


        کی به صابون دغل بر چیده شد رنگ سیاه

        درود استاد بزرگوار

        بسیار عالی خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۱۶
        درود استاد گرامی
        زیبا سرودید
        احسنت
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۱۲
        باسلام استاد عزیز ‌عالی پاینده باشید
        وحیده پوربافرانی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۵۶
        درود استاد
        عااالی بود چون همیشه
        پایدار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        اله یار خادمیان(صادق)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۱۱
        سلام و درود سمیمانه تقدیم حضور شایسته و ارزشمند شما بزر گوار بذل لطف فر مودید و شاگرد نوازی کردید خندانک خندانک خندانک خندانک



        زخم زد سنگی به سنگستان من

        آتشی پر ریخت در دامان من

        چشم من با اتفاقی باز شد

        زندگی بازخمه ای آغاز شد

        خواب بود اما مرا از خواب برد

        شعله بود اما مرا تاآب برد

        چشم بندی چشم من را بازکرد

        نور در چشمان من پرواز کرد

        سایه ای درصورتم خورشید کاشت

        بت گری در باورم توحید کاشت

        آتشی در جام جانم آب ریخت

        شب پری در ساغرم مهتاب ریخت

        شمع من را شب پرستی زنده کرد

        هوش من را مست پستی زنده کرد

        شعر من در باغ طوفان کرد گل

        عشق در خاکی پریشان کرد گل

        سنگ دل را بت شکست و موم کرد

        نور عشقی سایه را معدوم کرد

        خشکی من زیر آتش خیس شد

        جامه ی جانم پر از ادریس شد


        مهدی صادقی مود
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        سلام استاد خادمیان عزیز
        مثل همیشه بسیار زیبا
        خندانک

        چشم را با اشک میشویم که روشنتر شود
        آری آری مرکز نوراست این خال سیا ه خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0