سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 17 ارديبهشت 1404
  • روز اسناد ملي
11 ذو القعدة 1446
  • ولادت حضرت امام رضا عليه السلام، 148 هـ ق
Wednesday 7 May 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    بخشندگی را از گل بیاموز؛ زیرا حتی ته كفشی را كه لگدمالش می كند خوشبو می سازد.اونوره دو بالزاك

    چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت

    درب و داغونم خدا !

    شعری از

    علیرضا محدثی

    از دفتر دفتر موزون نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ شهريور ۱۳۹۴ ۲۳:۵۲ شماره ثبت ۴۰۰۴۷
      بازدید : ۱۶۳۵   |    نظرات : ۴۷

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر علیرضا محدثی

    درب و داغونم خدا ، دنیاست زندونم خدا  !
    آس و پاسم ؛ باختم ؛ از بازی بیرونم خدا  !
     
    زود بازیخور شدم ، دنیا که چشمامو گرفت
    دزدا بالا رفتن از دیوار ایمونم خدا  !
     
    سفره های بزم و مستی های من ، حالا شده
    سفره ی " آهی " که پهنه پیش مهمونم خدا  !
     
    زندگیم  آوار شد روی گسل های گناه  
    من هنوزم توی بند نقش ایوونم خدا  !
     
    راهِ بازی نیست در این شهر زشت زندگیم
    توی بن بست خودم ، مات و پریشونم خدا  !
     
    دوستان قالیّ کاشونند و من ، یک پادری !
    توی بازار رفاقت ، مفت و ارزونم خدا  !
     
    قایق تنهایی و عشقم ، که توش از من بُرید
    دور شد با قایقش ، تو رودِ جیحونم خدا  !
     
    پیش پات افتادم از پا ، زخمی و پاشیده دل
    ای طبیب مهربون ، محتاج درمونم خدا  !
    ( علیرضا محدثی )
     
     
    پ.ن :
    این شعر پس از شنیدن درد و دل های غم انگیز یک زندانی  بند آزاد که در یک مغازه با او هم صحبت شدم ؛ و با برداشت از فضای گفت و گوی با او سروده شده است ؛ اما حقیقتا احساس کردم که اگر او در زندان یک شهر گرفتار است ، برخی از ماها در زندان های مختلف و تو در تویی ، در غل و زنجیرهای سنگین خفت ها ، هواها و هوس هایمان گرفتاریم و در باطن موضوع ، اگر در شرایطی بدتر از آن زندانی نباشیم ، وضعیت بهتری نداریم ؛ اما تنها تفاوت بین ما در این است که او زندانی بودن خود را احساس می کند و در آن دست و پا می زند ، اما ما از وضعیت خود غافل و بی خبریم !
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    وحید فرزان مهر (فرزان)
    پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۴۳
    استاد محدثی سلام بر شما! خندانک خندانک خندانک
    بسیار زیبا سروده اید! خندانک
    چه سعادتی است از زبان احساس دیگری سرودن و نشانه تکامل روح شعر در شماست خندانک خندانک خندانک خندانک
    ان شاء الله از محضرتان بیشتر بیاموزم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    بابک فغفوری (پور)
    جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۴۳
    خندانک خندانک خندانک
    سفره های بزم و مستی های من ، حالا شده


    سفره ی \" آهی \" که پهنه پیش مهمونم خدا !
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1