سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    م مثل مادر

    شعری از

    مجتبی میرزائی

    از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۷:۵۹ شماره ثبت ۳۷۳۲۳
      بازدید : ۳۹۰   |    نظرات : ۴۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر مجتبی میرزائی

    مادر دلیل زندگی ، نفسم توئی
    مادر انیس و مونس و همدمم توئی

     
    مادر تجسم خدائی برای من 
    آغاز و پایان همه سخنم توئی

     
    تا آسمان هفتم شبی سفر کردم 
    زیباترین فرشته ای که دیدم توئی

     
    راهی که نیست از زمین تا بهشت برین 
    وقتی پرنده ام من ، بال و پرم تــوئی

     
    دیدم میان کهکشان ها و آسمان 
    پورنور ترین ستاره در این عالم توئی

     
    یاس و شقایق و رز فراونند ولی
    خوشبو ترین گلی که بوییده ام توئی

     
    گشتم میان لغت نامه ها ، واژه ها 
    تعبیر بهترین واژه های عالم توئی 

     
    هست سجده گاه نمازم خاک پای تو 
    کعبه توئی،صفا و رکن و مقام توئی 

     
    وقتی که تشنه ترین فرد عالم منم 
    ساقی میکده ،چشمه زمزم توئی

     
    بوسه به پاهای تو تسکین هر درد است
    آرام بخش تمام روز و شبم توئی

     
    گفتند غزل های عاشقانه شاعران 
    شاه بیت ناب ترین غزل مادرم توئی 
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه
    سید مرتضی سیدی

    هوای با تو پریدن نشسته در بالم ااا سراغ همسفری بی بهانه می گیرد

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1