سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    شعری تنها

    شعری از

    جعفر محمدی واجارگاهی

    از دفتر رنج دوران نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۳۶ شماره ثبت ۳۱۱۵۳
      بازدید : ۱۲۰۸   |    نظرات : ۱۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    خط آخر همیشه ناخواناست . بر سپیدی صورتی قصّه می گویم که ناخدای این دریا را لاس بر موج بازی ها می دارد . کسی تا ابد کنار این ساحل نماند . در گیرودار بی میلی غرق این خودخواهی می باشم که بر وضوح انسان راه علاقه پرسشگر دلتنگیهای پرتی بوده است . باز بر فروکش این درد بی صاحب زخمی تنّازی های بی روحی می باشم . باز به این عمر به آخر رسیده می گویم: خط آخر همیشه ناخواناست . اندیشه می کنم و آب را بر وضوح احساس حس می کنم . شبیه درد کوچکی که آزارم می دهد جوان می شوم بال می گشایم . بر سیاه جامگی این فکر راه خود را تا کهنه سراهای دل ادامه می دهم . می شوم داستانی طولانی ، بر مُرده پرستی مرگی تلخ . می شوم شعری تنها که می گوید : آخر خط همیشه ناخواناست . بر قوس سبزه ای بیگانه ای می رویم تا خمیده احوال این عمر باشم تا نگویند در پس رویش این محول گرم راز علاقه ای پنهان است . دلم می خواست تا ته خط می گریستم و آخر خط را می خندیدم . تا از رویکرد این همه فاجعه دوری می کنم . دلم عجیب می گیرد . دلم می خواست شاعر کوچه های روشن قاصد خوش خبری باشد . دلم می خواست آسمان این ولایت شبیه پیاله ی آبی تمام دنیا را به آغوش گیرد . دلم می خواست خودم باشم تا بگویم روی خط تنهایی آنجا که آخر خطش می نامند ، چه احساسی ناخواناست . بر پس تنهایی خود زار نمی گریم ، تا نگویند مقصد این تن خسته بر شعر بر فاجعه ی خود می نویسد . تا بوده دلتنگ این مه تب آلود رازهای دیدگانم را گران به تماشا گذارده ام . دلم می خواست ناجی تمامی حُجب احساس ها باشم . دلم می خواست آخر خط تنهایی هیچ خط ناخوانایی نباشد. ------------------------------------------------------------------------------ شعری تنها- جعفر محمدی واجارگاهی - از مجموعه رنج دوران
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1