سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    مرد شیشه ای

    شعری از

    اسمر شجاعان

    از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۵۰ شماره ثبت ۲۶۷۷۳
      بازدید : ۵۳۲   |    نظرات : ۲۹

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر اسمر شجاعان

    ی شب که زوزه های گرگ پیری
    روی نت های شب وحشت به پاکرد
    دیگه ماهو نمی خندون مرداب
    برای خود ی فکر سرپنا کرد
    همون جایی که دیوقلعه ی مرگ
    برام رخت و حریر مخملی دوخت
    عروس شهرو با غصه کفن کرد
    پرستو بی صدا بال و پرش سوخت
    ی مردی از تبار جنس شیشه
    اومد خاکستر برق چشام شد
    می گف ازآسمون شهرما نیست
    ولی آرامش حال و هوام شد
    می گف یک جای دنج و کهنه می خواد
    قدیمی مثل آب انبارخونه
    ی بانوی اصیل ناب شاعر
    که با اون تا ته دنیا بمونه
    ی زن رو توی جوهردان آبی
    بدون رقص و با گریه قلم زد
    به هرلبخند سرخ نازگونه
    تو فال قهوه ام تقدیر غم زد
    می گف چن ساله که با من عجینه
    ولی یک بارهم اونو ندیدم
    همیشه بین شاه و برده جنگه
    که حتی بوسه ای ازاونچیدم
    ی مرد از جاده های تنگ غربت
    ازاون دورای دور با من یکی شد
    واسه بانوی گندمگونه صحرا
    همه جونو تموم زندگی شد
    اومد اما نفهمید من چی می خوام
    منم مثل خودش دیونه بازم
    ی بانوی نجیب سبزشرقی
    با درد روزگار دارم می سازم
    بزن رو سنگ این قلب شکسته
    ی دیوارم بکش رو ساعت شهر
    که هرچی عابره اینجا نمونه
    دیگه پیداش نشه لیلای بی دهر
     
    اسمرشجاعان /شاعرخراسانی
    جمعه:1393/3/2
     
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    مرا گرچه از دوری روی تو ااا دلاشفته و گیج و منگ آفرید ااا ولیکن تو را ای گل نازنین ااا فریبا و زبر و زرنگ آفرید ااا تو را در بلندای کوهی بلند ااا چنان ماه و ما را پلنگ آفرید
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)

    نه در این عالم دنیا که درآن عالم عقبی ااا همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1