دوشنبه ۱۵ ارديبهشت
|
دفاتر شعر ژاکان باران ملکشاهی
آخرین اشعار ناب ژاکان باران ملکشاهی
|
زنـدان درون
ميـتواني
زيـر سقف شب،
توي شُـر شُـر باران
لابه لاي زوزه ي دردناك باد ،
جيـغي كوتاه
در دل جنگلي مَهيب باشـي
اما روز ها در ذهـن
صـدايي مُمتد
و خاطـر اي مرموز باشـي
ميـتواني
در جاده اي پـَرت ،
ده ي متـروك ،
كلبـه اي دور افتاده ،
در آستانه ي مـرگ باشـي
اما در دنيا
روي دستـهاي همه
در حال تشييع باشـي
ميـتواني
اعمـاق يك سيـاه چال
با دست بندي پـولادي
محصـور در زندان شاهـي ظالم باشـي
اما بـراي
قلـب هاي آزاد يك ملت
شاه زاده اي رها باشـي
اگـر بـراي عدالت
پا به پاي انصـاف و
آزاد از زنـدان درون باشـي
كاك باران ،آخراي زمستان92
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.