سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
    1 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Wednesday 8 May 2024
    • روز جهاني صليب سرخ و هلال احمر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت

    یارانه

    شعری از

    بیژن آریایی(آریا)

    از دفتر برگی از تاریخ نوع شعر قصیده

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲ ۰۱:۳۴ شماره ثبت ۲۴۲۸۳
      بازدید : ۵۴۲   |    نظرات : ۴۶

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر بیژن آریایی(آریا)

    وقت است که يارانه رَود توي حسابم


    بس وعده که دادم به دل زار و خرابم

     

    گفتم به دلم، غم  نخوري  يار   وفادار

     

    شاداب   نمايم ،  دَهَمت   تازه    کبابم

     

    گويد  که تو پرکن همه ي  چاله   وچوله

     

    کم  گو  که شکسته  همه آن سازِ  رُبابم

     

    گويم   به  دل  ريش،پريشان  ز چه باشي

     

    روحاني نمود پُر، همه ي بانک و حسابم

     

    گيرم  همه ي آنچه تو گفتي و توخواهي

     

    پولست   فراوان    که چنين است شتابم

     

    ما  را  که  بدادند  فراوان  شب  نوروز

     

    اين  است  که  هر  دم  نکنم  ياد  ز آبم

     

    برق  آمد  و  بنشست کنار دگران قبض

     

    اشکالي ندارد شب عيد است و بخوابم

     

    گر  قطع  نمايدْش  همه ي  دار و ندارم

     

    من  سالک  آن  پير م  و  کي  روي بتابم

     

    فکر  مَه  ديگر  کن  و  چون  قطع نمايند

     

    يارانه  دگر   نيست  ، ببين  غرقِ  عذابم

     

    چشمم  همه   دنبال  سر  برج  که  ريزد

     

    پولي به حساب آید  و گويم  که  چه   نابم

     

    افسوس   که   دادند   به  رخم وَجْهِ گدايي

     

    ديريست   پريشان   به   وطن، مادر و بابم

     

    بنگر  که  چه  دشوار  بُوَد  خرجی   مسکن

     

    ای  دوست   شما   گو که چرا در تب و تابم

     

    بشکست  کمرِ  مَرد  در  این  اوج    گرانی

     

    هی  داد  زند  ،زن  که چه شد مشقِ  کتابم؟

     

    خرجی  نَبُوَد   بهر   عیال  و  خود  و فرزند

     

    بشکسته  پرم ، چونکه    به  دوران   شبابم

     

    یارب    نشود  قطع  به  رویم   وجهِ    دولت

     

    گر   این   بشود    مستحق   ظلم   و   عتابم

     

    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0