سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    لیسانسه بیکار

    شعری از

    ایمان فخار

    از دفتر کلاس ا.ول نوع شعر

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۰ ۱۰:۱۶ شماره ثبت ۲۳۷۹
      بازدید : ۸۲۵   |    نظرات : ۱

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر ایمان فخار

    رفته ولی بیخودی پرپر زده
    هر طرفی رفت دری بسته شد
    بس که همش این در و اون در زده
    تازه جوون قصه ها خسته شد

    شرکتی پیدا شده بود جور نشد
    چونکه نه ضامن نه معرف نداشت
    یه سازمانی بود که مقدور نشد
    چونکه تسلط به معارف نداشت

    دکان صنعتگری هم که بسته
    سالن تولید شده انبار چین
    صنعت این قصه ی ور شکسته
    ریشه سوزونده تو دل سرزمین

    اداره هم یه روز مدیر نداره
    یه روز دیگه مسئول کارگزینی
    عاقبت از اون جوون بیچاره
    می خوان بگیرن تازه پول شیرنی

    سه تا دلیل بیکاری بیشتر نداشت
    وقتی که اوضاع رو نمود بررسی
    بگذریم از اینکه برادر نداشت
    بی پدری، بی پولی و بی کسی


    می گن جووون قصه ها بریدش
    بس که بدی اومد و نا خوشی کرد
    یه جام شوکران رو سر کشیدش
    جوونک قصه ها خودکشی کرد

    خدا رو شکر قصه ی ما دروغ بود
    و الا اینجا کسی بی کار نیست
    جز شهر قصه ها که بی فروغ بود
    جوونی بیکار توی آمار نیست‼!

    ۰
    اشتراک گذاری این شعر
    ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

    Guest

    ،

    طاها محبی (حزین)

    ،

    توتعا

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    مرا گرچه از دوری روی تو ااا دلاشفته و گیج و منگ آفرید ااا ولیکن تو را ای گل نازنین ااا فریبا و زبر و زرنگ آفرید ااا تو را در بلندای کوهی بلند ااا چنان ماه و ما را پلنگ آفرید
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)

    نه در این عالم دنیا که درآن عالم عقبی ااا همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1