
تـویی آن بلبل شوریده وخوش نغمه آصف
که از نای تـوخیـزد هـرزمان صدها ترانه
شـده پـُراز نـوای ِ روحبخش و دلکش تـو
همـه گـیتی سـراسـراز کـرانه تا کـرانه
نگاه تـو به دنیا دلنشین وخـوب و زیباست
تـو میبینی جهان را با نگـاهی شـاعـرانه
عجین با عشق چون گشته سراپای وجودت
شـرارعشق از شعـرت کشـد هـر دم زبانه
قلنـدروار پـا در وادی ِعــرفـان نهـادی
تـویی الگـوی عشق راستین در ایـن زمانه
بـُوَد در زنـدگی مـردانگی راه و مـرامـت
علی گـویی، علی جـویی ، دمـادم صـادقـانه
چو دیدی اشتیـاقم را به شعروعشق وعرفان
مـرا بـا اوستـادی ره نمـودی مــاهــرانه
میـان ِ ظلمت و تاریکی پـُر وحشت شب
به سـان اختـری در آسمـان هستی نشـانـه
شمیم شعـرشورانگیزت ای فــرزانه استـاد
بمـاند در جهـان تـا روز محشـر جـاودانه
به زیـرگنبد مینای گـردون کـی شـود گـم
طنین ِ صـوت ِ عشقی دلنشین و عـارفانه
شکـوفـه درهـوای تـو شکوفا گشت وخـرّم
برایش چـون بهـاری، با تـو مـانـَد شـادمانه
پی نوشت :
بداهه ی فوق به همراه سبدی ازخـوشبـوتـرین و
زیباترین گلهای عشق وعاطفه واحساسم تقدیم به
" استـاد خـوب و نازنـیـنـم جنـاب آصـف "
به بهانه ی حضـور صمیمی شان درصندلی داغ
و به پـاس تشویقهای دلگرم کننده ی ایشان ونیـز
آشنـا نمودن بنـده با سـایت خـوب " شعـر نـاب"
امیـدوارم عیب و ایـرادات ظـاهری مـوجـود در
بـداهـه ام را به عمق احسـاس پاک و علاقه ی
فـراوانی کـه منشـاء سـرایـش آن شـد ببخشـاینـد.
