سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 17 ارديبهشت 1404
  • روز اسناد ملي
11 ذو القعدة 1446
  • ولادت حضرت امام رضا عليه السلام، 148 هـ ق
Wednesday 7 May 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    بخشندگی را از گل بیاموز؛ زیرا حتی ته كفشی را كه لگدمالش می كند خوشبو می سازد.اونوره دو بالزاك

    چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت

    اغنیة الفراق / ترانه ی جدایی عربی و فارسی

    شعری از

    جاسم ثعلبی (حسّانی)

    از دفتر قهر سرنوشت نوع شعر ترانه

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۲ ۱۹:۰۳ شماره ثبت ۱۹۰۳۲
      بازدید : ۷۸۰   |    نظرات : ۷

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    اغنیة الفراق / ترانه ی جدایی عربی و فارسی

    سه بیت اول مقدمه است و به سبک و وزن ترانه عربی سرودم

    یلغادرتنی غفل ارجوک حاچینـــی

    بلیل اون وانتحب او ذچرک یبچّینی

    ***

    شوفتک بس بلصور او تذکار گعداتک

    مرسومه بس بلگلب الوان ضحکاتک

    ***

    ما حسبت بلوکت یفرگنه للتـالی

    خالی مکانک علی یلبلثمن غالی

    ***

    ارید انظم قصید او اکتب اشعار

    علی الماعنده ذات او عایف الدار

    محتامه الولیهه ، الدار اسمع حچیهه

    ما تقبل عذر مشتعله بلنار

    ***

    اتربنه ابحضنهه ایام واسنین

    او شالتنه ابالمهه او محنه ناسین

    او سهرت لیل وانهار ، او ضل ابگلبی تذکار

    اذا مسهه الدهر دم تهمل العین

    ***

    شلت الدار غربه او مالک امعین

    او گصاک الزمن گص السچاچین

    لیش الواشی جرک ، وین اندفن سرک

    الم فرگاک دگ ابگلبی رمحین

    ***

    من یوم الشلت ما عندی راحه

    الگلب مشغول بفکاره او نیاحه

    بعدت ابعید عنّی ، او سلبت الروح منّی

    وین التجی ما عندی استراحه

    ***

    معنی:

    ای در سفر گم شدی جانا بگو دردت

    شبهای برفی زده امشب بگو سردت

    ***

    دیدنت در یای غم یاد آوری کرده

    در قلب و جانم تویی دلپروری کرده

    ***

    امّا زمانه زده راهِ جدایــــــی را

    جای تو خالی شده از پر صدایی را

    ***

    دلم پای نگاهت شعری آموخت

    تو بی ذاتی برادر من دلم سوخت

    محتاجِ حضورت ، کم کن اون غرورت

    نبودت در دلم رو آتش افروخت

    ***

    در آغوشم ادب آموختی زود

    صداقت غم زده در ساحلِ رود

    تو شبها بی بهار است ، در خوابش خمار است

    اگر آتش بشی اشکم زده دود

    ***

    به غربت رفته ای بی یار و همکار

    زمانه جان تو زد تیغ غمبار

    چرا غفلت نمودی ، تو اون عاشق نبودی

    غمِ دوری زده در قلبِ من زار

    ***

    از اون روزی که تو رفتی مریضم

    چشم می خواست اشکش رو بریزم

    خیلی دور رفتی ، به من هیچی نگفتی

    کجا دلشاد گردم غم گریزم

    ***

    جاسم ثعلبی (حسّانی) 16/07/1392

     

    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1