نیامد کم کند حیرانی ام را

مرا دنبال کنید

رنگ شــعــر

رنگ زمینه

دفاتر شعر آرامش ظهرابی

آخرین اشعار ناب آرامش ظهرابی

به مهرش من گرفتار و اسیرم غم هجران او بنموده پیرم نگو ای دل چرا می نالی اکنون؟ ز هجرش مانده گر احوالی اکنون؟ در این سوز زمستان نهانی تو از حال من عاشق چه دانی؟ در این سرما چرا بیداری ای دل؟ مگر در حسرت دیداری ای دل؟ قرارش بود در یک شب زمستان دهد با وصل خود به غصه پایان نیامد کم کند حیرانی ام را شکست آخر دل بارانی ام را اگر چه مانده چشمم اندر این راه دل داده ام بگذاشت با آه دگر از هیچ کس خواهش ندارم امیدی بهر آرامش ندارم

۰

شاعر درخواست نقد دارد