جمعه ۱۹ ارديبهشت
|
دفاتر شعر مسود رحیمی (سایه شب)
آخرین اشعار ناب مسود رحیمی (سایه شب)
|
زمین گرد است ای شاعر و این یعنی رسیدن ها
به هر سو حرکتی کردی مرا یک روز میبینی
وفاداری درونم نیست، اما عشق بسیارست
تو را من دوست دارم سایه ی بی جان پایینی
تو بابا لنگ درازی یا کریم آقای آق منگول
تو یا کوتاه می آیی و یا دوری و تزئینی
و این قهری که من کردم دلیلش سایه ی غیرست
تو را بوسیده یک دختر و بازم سر به آئینی؟
چرا رفتی به بازاری که پُر بود از کتابت ها
مگر شعرم چه کم دارد که بازم محو پروینی؟
دو خط از دیگران خاندی و نعشم را کفن کردی؟
عجب عشقی عجب رسمی عجب تغسیل و تدفینی!
همین امشب تو را تا صبح از خود دور میخاهم
طلاقت میدهم ای سایه با اقساط تضمینی
اگر تکرار گردد این فراموشی مسعودت
فراموشت کنم ای سایه جان ، حتی نمادینی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
حکیمانه
آموزنده
دستمریزاد