سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      بلاتکلیفیِ محزون

      شعری از

      افسانه احمدی ( پونه )

      از دفتر آرامش درون نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۴:۰۷ شماره ثبت ۱۲۸۳۹۰
        بازدید : ۱۱۳   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

      یک وارثم از نسل مظلومیّتِ هابیل
      جانم گرفت از روی کینه حضرت قابیل

      با یک بلاتکلیفیِ محزون ، درگیرم !
      یوکابِدم که کودکش را داد دست نیل

      خواندم کتاب کاملِ دین کج شدم از راه
      حالا پناه آورده ام  ، در معبدِ انجیل

      سلول های مغزم از ، فرمان فراری اند
      سر میکنم در برزخی از ، تجزیه تحلیل

      جبغِ بنفشی روی خطّ ممتدِ ذهن از ؛
      تکریم های خنده دار و ساحت و تجلیل
       
      با دیدنِ جعلیِ مدرک های قلّابی !
      افتادم از درس و ادامه خواندن و تحصیل

      شکلِ فلسطینی که بیش از حقّ طمع دارد
      می کوشم امّا می شوم اشغالِ اسرائیل

      دور خودم می چرخم و سرگیجه ای تلخم
      بیرون نشد این پاشنه از محور آشیل

      چون قاصدک در معرض بادم به هر سمتی
      یک بار سنگینِ تباهی ، روی من تحمیل

      در گرگ و میش زندگی یک مهرهٔ نردم
       در دست بازیِ ، فراماسونیِ چرچیل

      تصمیم هایم ، ماورای زندگی ام بود
      یخ بسته اهدافم درون مغزی از قندیل

      از من گرفتند آنچه مفهوم و کمالم بود
      من میشدم مانند اکسیری به مس تبدیل

      دادم تمام هستی ام را ، پای لجبازی
      جا می شود کُلِ حیاتم ،  داخل زنبیل

      تقویم عمرم تا ورق خورده همه پوچ است
      بی حوصله ، بی خوابی و باقیِ آن تعطیل

      آب از سرم رفته ، وَ از مُردن نمی ترسم
      هم سُفره ام هر روز  ، با آقای ازرائیل 

      با دستِ خالی ، آرزوهایی پر و پیمان
      چیزی ندارم تا دمد در صور اسرافیل

      هر سال را  ، امید بر بختِ خودم دادم
      یک سال از عمرم نشد با دلخوشی تحویل

      افسانه_احمدی_پونه
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
      اشتباه تایپی ندارد؟
      عِزرائیل؟ خندانک
      سید محمد علی سهیلی (سهیل)
      سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۷:۳۴
      درود بر شما مهربانو
      زیبا بود
      پاینده باشید ومانا
      ان شاءالله خندانک خندانک خندانک
      علی نظری سرمازه
      سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۱:۳۹
      درود بینهایت
      بسیار زیباست
      مرحبا خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      محمد اکرمی (خسرو)
      سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۵۳
      درود ها بانو
      موفق و پیروز باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۹:۴۷
      سلام بزرگوار
      دلنشین
      بسیارز یبا
      پر معنی
      هزاران درودبرشما
      خندانک خندانک خندانک
      آتنا اظهری
      جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ ۰۲:۱۷
      خیلی زیبا بود بانو که مسائل و برخی مشکلات دینی در جامعه را به قلم انداخید 🌷🌷🌷🌷🌺

      درود بی کران بر شما🌷🌷🌷
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0