سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        برگشت

        شعری از

        فرشید افکاری

        از دفتر ابلیس نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۱ ۰۳:۱۱ شماره ثبت ۱۱۶۳۰۲
          بازدید : ۱۲۳۴   |    نظرات : ۶۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرشید افکاری

        (برگشت)
        چمدانی که پر از خاطره ی صاعقه هاست
        رقصِ آیینه ی آهنگِ سفر ، توی سرم
        استکانهای پر از قرصِ سفید و آبی
        بطریِ سرخِ سکوتی به فراسوی سرم
         
         
        زندگی مثل قطاری که خودش می داند
        آخرش در تَهِ یک درّه سقوطش حتمی ست
        میپَرم در وسطِ راه ، به دشتی خونین
        از هیاهوی جهانی که سکوتش حتمی ست
         
        می روم سمتِ همان شهر ، همان جایی که
        شب، سپید است و نهان، سایه ی دنیا روشن
        خونِ دل سوزِ شفق هیچ نجوشد در قلب
        موجِ خورشید شود در شبِ رویا روشن
         
        در جهانش بشود راه ، رَوی بر ابری
        غرقِ ژرفای مِهی سرخ، بمانی تا صبح
        قعرِ دریاچه ی هر نور ،به خشکی برسی
        بزند برفِ درخشانِ کمانی تا صبح...
        .
        .
        .
         
        قفسِ وهمِ مرا ساحره ای می‌سوزاند 
        و قطاری که شتابان به تباهی برگشت
        قرصها توی سرم چهره ی ابلیس شدند
        نورِ مرگم به شبِ شهرِ سیاهی برگشت
         
        زمستان ۱۴۰۰ 
        فرشید افکاری
        ۱۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۰۹
        سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
        شعری پیش رو داریم از جناب آقای فرشید افکاری که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.

        سابقه ی آشنایی با قلم این شاعر توانا و فروتن در سایت شعر ناب دلیل اصلی نگارش این نقد است که قطعا جناب افکاری شاعری کاربلد و باسواد است امید که حق مطلب در شعرشان ادا شود.

        🔷شعری با اسم برگشت در قالب چهار پاره

        با وزن (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن)

        که گاهی با اختیارات شاعرانه به
        فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن یا فع لن
        تغییر یافته است.


        🔘 یادآوری

        ✍️ تسکین یکی از اختیارات شاعری است که طی آن شاعر می‌تواند یک هجای بلند به‌جای دو هجای کوتاه بیاورد؛ اما عکس اختیار تسکین (آوردن دو هجای کوتاه به‌جای یک هجای بلند) از نظر عروض‌پژوهان، صحیح نیست
        شاعر ميتواند به جای «فعلاتن» اوّلِ وزن «فاعلاتن» بياورد. به عبارت دیگر، شاعر می‌تواند فقط در رکن اوّلِ مصراع، به جای فعلاتن (ᴜ ᴜ - -)، فاعلاتن (-ᴜ - -) بیاورد. البتّه عکس آن درست نیست؛ یعنی نمی‌تواند به جای «فاعلاتن» از «فعلاتن» استفاده کند.


        ✍️ ابدال: آوردن یک هجای بلند (-) به جای دو هجای کوتاه است.

        پرکاربرد ترین نوع ابدال، زمانی است که شاعر در رکن آخر مصراع، به جای «فعلن» از «فع لن» استفاده می کند.



        🔶«جان گدازی اگر به آتش عشق / عشق را کیمیای جان بینی»

        وزن این بیت، «فعلاتن مفاعلن فعلن»
        می بینم که در رکن آخر، دو هجای کوتاه را به یک هجای بلند تبدیل کرده است.



        گاهی شاعر در میان مصراع، به جای دو هجای کوتاه کنار هم، یک هجای بلند می آورد

        🔶«نَماند تیری در ترکش قضا که فلک / سوی دلم به سرانگشت امتحان نگشود»

        این بیت در وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» سروده شده است
        اگر به رکن دوم آن ها توجه کنید، می بینید که دو هجای کوتاه تبدیل به یک هجای بلند شده اند.


        🔘برویم سراغ شعر


        🚩چمدانی که پر از خاطره ی صاعقه هاست
        رقصِ آیینه ی آهنگِ سفر ، توی سرم
        استکانهای پر از قرصِ سفید و آبی
        بطریِ سرخِ سکوتی به فراسوی سرم🚩

        ✍️ شروعی از آخر قصه

        شعر به واسطه‌ی زبان و زبان‌ورزی نفوذ پیدا می‌کند و شاید این مثال عامیانه که فلانی چه زبانی دارد؟ نشان از اهمیت این موضع حتی در نزد عوام داشته باشد. جناب افکاری در شروع شعر به بیشتر به خود، چشم دارد و با تاکید بر دغدغه‌های شخصی و تمایلات فردی، جان و جهان خود را معرفی می‌کند و برای این تعریف و توصیف‌ها از همان منظری به روایت می‌نشیند که دیگران نیز تجربه کرده‌اند و از مصالحی استفاده کرده است که در بسیاری از دیگر آثار مشابه می‌توان مشاهده و مطالعه کرد.

        نحوه ی شکل گیری آخر داستان در اول راه از تمام کلام این شعر هویداست المان‌هایی نظیر چمدان و قرص و رفتن حکایت از تلخی داستان در اول قصه دارد که شاعر با استفاده از آرایه های مختلف خواسته در اول کار مخاطب را از حال و ادامه ی شعر آگاه سازد.
        تاکید بر مولفه های پست مدرن در شعر فرشید افکاری به مثابه ی سبک، از آنروست که با وجود آنکه به نظر میرسد پست مدرنیسم از امور ثابت میگریزد و عرصه ی جزییتها و فردیت هاست اما از آنجا که از دالهایی محوری برخوردار است به ناگزیر ادبیات پست‌مدرن نیز پیرامون همان دالها شکل می گیرد. از این رو، این مولفه ها را میتوان ویژگیهای سبکی نه تنها فرد، بلکه دوره ی پست‌مدرن تعبیر کرد.

        ترکیباتی از ✔️قبیل خاطره ی صاعقه و یا
        ✔️رقص آیینه ی آهنگِ سفر،✔️ بطری سرخ سکوت

        در ابتدای شعر هم بی بدیل است هم تکلیف شاعر را با جهان‌بینی خودش مشخص می‌کند.

        شاخص های عمده ی این شعر را میتوانم اجمالا به شرح زیر عنوان کنم
        🔘 ضد فرم
        🔘 پراكندگی كلمات و محتوا
        🔘 (ساختارشکنی )
        🔘 غير نشانه گرا و باز
        🔘 تكثرگرايی ( پلوراليسم )
        🔘 اتفاق
        🔘 اشتراك زمانی
        🔘 تاويل متن ( معناگريزی يا معناناپذيری )
        🔘كنايه
        🔘 بی نظمی ( آشنايی زدايی و هنجارگريزی )
        🔘ضد توضيح و تفسير
        🔘 اسكيزوفرنيا ( روانپریشی )

        آنچه در صیرورت شعر پست‌مدرن با آن روبه‌رو هستیم، یعنی تنوع و صورت‌های متفاوت شعری از ذهنیت کاملا رمانتیک با وجوه بیانگرانه نسل بیت گرفته تا شعر زبان با وجوه کاملا مصنوع و ضدبوطیقا ما را به این سو می‌کشاند که آن را به مثابه یک پارادایم فرهنگی همچون یک نظام دلالت در نظر بگیریم و آن را به زعم اسکات لش، همچون یک رژیم انباشت معرفی کنیم. در اینجا مفهوم موقتی، گذرا و نیز دوره‌ای ‌بودن در واژه رژیم مستتر است. پس با این حساب، پرداختن به ماهیت یا فرق ماهوی امر بیهوده‌ای است. همانگونه که شاعر در ابتدای کار رفتن را هم منوط به سکوت آنهم سکوت سرخ کرده است تا پارادایم نهایی شکل گیرد
        و مخاطب بتواند از الگوها و الگوریتم ارائه شده تصویر های خود را از شعر بسازد شاید تصاویر کاملا متفاوت با دیدگاه شاعر و دیگران که این از خصایص شعرهای پسامدرن است.


        🚩زندگی مثل قطاری که خودش می داند
        آخرش در تَهِ یک درّه سقوطش حتمی ست
        میپَرم در وسطِ راه ، به دشتی خونین
        از هیاهوی جهانی که سکوتش حتمی ست🚩

        ✍️ نکته ی ساختاری و تذکر

        بین سقوط و سکوت که قافیه شده اند
        نوعی انطباق فضا می‌توان قائل بود. شاعر، بر اجزاء شعرش، نسیمی از خیال را وزانده است؛ مثلاً خود تصویر قطار و شناسایی آن و تناظرش با سقوط (ریشه‌ای که مثل حالت سقوط و هبوط، رو به سوی زمین دارد)، یا سفر کردن به روح که مستلزم تصور جغرافیایی یا همراهی (شخصیت‌بخشی) از «دشت خونین» است. این‌ها در جزئیات، لباس مختصری از خیال‌ورزی و خیال‌انگیزی به کلام شعر پوشانده‌اند.

        ✍️ برخی از عروض دانان قافیه گرفتن این دوکلمه را به واسطه ی اختلاف در نوع نوشتار صحیح نمی‌بینند اما من معتقدم زمانی که شعر از نوشتار صرف به سمت شنیداری شدن و خانه کردن در مدیاهای مختلف حرکت کرده است و تلفظ در فارسی برای دونوع ط و ت یکی است قافیه گرفتن آنها ایرادی ندارد اما در زبان و ادبیات عرب ط و ت اختلاف تلفظ فاحشی دارند که ط متمایل به دال است.


        🔷در بند دوم شاعر با خنثی جلوه دادن وضعیت ناامید شعر از کنش گرایی خودش گریخته است و همه‌چیز را تحت تاثیر سقوط می‌داند.
        کنش گرایی بیشتر به عمل و فرایندهای پدیده آگاهی علاقه مند است تا به ساخت آن. به علاوه مرکز این علاقه تبیین فایده یا هدف فرایندهای روانی برای موجود زنده، در تلاش مداوم برای تطبیق با محیط است. به فرایندهای روانی، نه به صورت عناصری مرکب، بلکه، به عنوان فعالیتهایی که به نتایج عملی عالی منتهی می شود نگریسته می شود. دیگر اینکه، قالب عملی کنش گرایی، به طرز اجتناب ناپذیری به علاقه مندی به کاربرد علم در زندگی منجر خواهد شد. در این بند شاعر فنا بودن و زوال را در بستری از حادثه ای هولناک قرار می‌دهد و تکلیف مخاطب با آینده ی نامعلوم بند اول مشخص می‌گردد

        ✍️ دال و مدلول با هم نشانه زبانی را تشکیل می‌دهند، اما این نشانه یا دلبخواهی است و یا بی‌علت اما در این بند هر دو با علت تامه مطرح شده اند و می‌توان اوج این ساخته شدن ها را در این بند یافت
        به زعم من این بند خط بطلانی بر همه ی آرزوهای بشری کشیده و دیگر اجازه ی هیچ امیدی را در فضای مسموم جامعه نمی‌دهد.
        یکی از امتیازات شعر جناب افکاری روانی و تری آن است.
        طبیعی بودن و روانی است که به سوی گفتار مردم می رود ونزدیک می شود و هیچ واژه ای از لغتنامه استخراج نمی‌گردد.

        در شعر جناب افکاری آخر کار منطبق با مقاصد گوینده است و از آنجا که می گویند معنی نحو قصد است، مقاصد و اغراض وقتیکه فشار می آورند و انرژی عواطف ایجاد می کنند و در جمله جاری می شوند، این بهم ریختگی منجر به انطباق عواطف با ساخت نحو می شود و روانی از اینجا نتیجه میشود.


        🚩می روم سمتِ همان شهر ، همان جایی که
        شب، سپید است و نهان، سایه ی دنیا روشن
        خونِ دل سوزِ شفق هیچ نجوشد در قلب
        موجِ خورشید شود در شبِ رویا روشن🚩


        ✍️ به هر حال شاعر از فضای خنثی ی خود دست کشیده و کنش گرایی خود را در رهسپاری به آرمان شهر خود ادامه می‌دهد
        این بند همان شعر مولانا است با گویش متفاوت و تصاویر غیر تکراری و این هنر شاعر است در تصویر سازی های بکر

        (ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
        به هوای سر کویش پر و بالی بزنم)


        ✍️ تلفیق عینیت و ذهنیت در شعر

        انسان امروزی تا چیزی را نبیند سعی می­کند آن را باور نکند؛ گذشت آن روزهایی که داستان جن و پری ذهن کودکان را پر می­کرد و تا آخر عمر از چیزهای ندیده می­ترسیدند. امروزه بشر با توجه به مادی گرایی و نحله های دیگری از این قبیل، بیشتر چیزی را باور می­­کند که بتواند ببیند یا لمس کند. از طرفی با ورود عکاسی و سینما به دنیای هنر، تخیل انسان به تصویر کشیده شد و جلو چشم دیگر انسان­ها قرار داده شد. همین باعث شد تا
        جنبه ی بصری ما تقویت پیدا کند، به ویژه در هنر حال اگر شاعری مفاهیم عینی و ذهنی را بخواهد در این دوران باهم تلفیق کند باید آنقدر متبحر باشد که مخاطب را قانع و تشویق به خواندن شعر او کند.
        شعر در حالت کلی نوعی ذهنی گرایی را در خودش دارد به این دلیل که «خیال» از موتیف­های اساسی آن است. یعنی ممکن نیست متنی بدون خیال بتواند نقش شاعرانه ایفا کند، گاهی خیال در زبان و گاهی در تصاویر تاثیرش را می­گذارد، اما به هر حال همیشه وجود دارد. به نظر شخص من باید تصاویر و تعابیر در شعر به سمت عینیت گرایی پیش بروند و برای مخاطب «بصری» امروز قابل لمس باشند اما در کنار آن باید از ذهنیت هم در شعر استفاده کرد. به عنوان مثال کلیت یک شعر مفهومی ذهنی را منتقل کند و اما در جزئیاتش به مسائل عینی پرداخته شود. در ادبیات کلاسیک وجه شبه «محسوس» و «معقول» در تشابیه، نمودی از عینیت و ذهنیت هستند.

        ✍️ تحلیل روانشناختی نشاط و امید در شعر


        افلاطون معتقد است که اخلاقیات فردی موجد و مبین خصائص جامعه است: به نظر او میان فرد و جامعه نوعی هماهنگی یا توازن وجود دارد و متن واحدی در کار است که گاه با حروف کوچک(فرد) و گاه با حروف بزرگ(جامعه) نوشته می شود( جمهوری، بخش دوم، ص 368) حال در این شعر شاعر به سمت رهایی از جامعه ی تاریک آرزوی آرمانشهر خود را دارد و تا حد زیادی با این بند توانسته مخاطب را از شکست ذهنی نجات دهد.
        پارادوکس های زیبایی از قبیل سپیدی شب و روشنی سایه و وجود خورشید در شب همان تناقض هایی است که جناب افکاری برای جامعه ی خود تصویر و آرزو کرده است
        میان افراد و محیطی که در آن زندگی
        می کنند، به طور کلی هماهنگی کافی به چشم می خورد. البته می توان این هماهنگی را به طور انتزاعی و به تأثیر بر رفتار فرد در نهادها یا به عکس تبیین کرد جامعه ی آشفته ی شاعر آنچنان سیاه است که حتما و قطعا باید به سمت این پارادوکس ها حرکت کند.



        🚩در جهانش بشود راه ، رَوی بر ابری
        غرقِ ژرفای مِهی سرخ، بمانی تا صبح
        قعرِ دریاچه ی هر نور ،به خشکی برسی
        بزند برفِ درخشانِ کمانی تا صبح…🚩


        این بند در ادامه ی بند قبلی به خصوصیات همان آرمانشهر پرداخته است و به نوعی منویی در اختیار مخاطب قرار میدهد که شهر آرزوها را از دریچه ی نگاه شاعر تماشا کند.

        راه رفتن بر ابر و بودن مه های سرخ و رسیدن به خشکی در قعر دریاها همه المان‌هایی است که باید کدگشایی و تحلیل گردد

        🔷 تحلیل رنگ سرخ و سیاه در شعر جناب افکاری


        تحلیل روانی افراد برمبنای روان شناسی رنگ، یکی از شیوه‌های رایج در روان شناسی شعر محسوب می‌شود. کسانی که به اختیار و آگاهانه و بر پایه علاقه و سلیقه به انتخاب رنگ ها دست می زنند، زمینه را برای تحلیل روانی خود در شعر به دست می دهند.

        نمود رنگ سرخ در ‌شعر جناب افکاری چه در این بند چه بندهای قبل حکایت از این ماجرا دارد.
        به طوریکه ایشان تحت تأثیر عوامل بیرونی ودرونی و از طریق استفاده از رنگ‌ها به نمایاندن مسائل و مشکلات فردی و اجتماعی خود می‌پردازد
        رنگ سرخ نمایان‌گر شور و شوق و انگیزه‌های بی پایان شاعر برای دست یافتن به تمام آرزوهایی است که به گونه‌های مختلف از او سلب شده است. رنگ سیاه نماد تیرگی ونفی همه چیز است. در ورای آن چیزی متصوّر نیست. از همین رو پایان راه، ناامیدی وانصراف و تسلیم تلقی می‌گردد. اما همراهی این دو رنگ، نشان از تلاش شاعر برای رهایی از وضعیت به وجود آمده دارد وگویی هنوز امید به بهبود روزگار دارد. رنگ سرخ و واژگانی که نماد رنگ سرخ هستند، یاد آور وطن به صورت عام و ایران به طورخاص است
        در روان شناسی، از رنگ سرخ به عنوان یکی از رنگ‌های اصلی و بسته بـه جایگاه انتخاب و اولویت هر فرد از آن، تفسیر و تحلیلی جداگانه می‌توان به دست آورد. امـا به طورکلی « رنگ سرخ بیانگر نیروی حیاتی، فعالیت جنسی و غدد عصبی بوده و لــذا معنای تمام شکل‌های میل و اشتیاق را دارد ونشان گر آرزوی شدید، بـرای تمـام چیزهـایی است که شدت زندگی و کمال تجربه را در پوشش خود دارد

        🔷 سانتی مانتالیسم در شعر و تقابل با عقل گرایی

        بنا برتعریف رایجی که ما از سانتی مانتالیسم در ذهن داریم، این همان عنصری است که آثار متعلق به ادبیات عامه پسند از آن به وفور استفاده می کنند. احساسات گرایی شدید و صرف به گونه ای که مخاطب را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و از تمام ابزارهای ممکن برای تشدید این حالت احساسی استفاده می کند. در این دسته از آثار که عمدتاً مخاطبانی فراوان ومتعلق به گروه های سنی خاص دارند، همه چیز بر محور عشق و احساس و یا نفرت می گردد.
        در شعر جناب افکاری این مولفه بسیار قوی است و جاهایی بحث عقلانیت را هم زیر سوال می‌برد.
        اینکه تلاش برای برکنار ماندن از سانتی مانتالیسم و حذف عوامل احساس برانگیز، بتواند مبین تعریف ادبیات جدی باشد وسایر آثاری که از این الگو پیروی نمی کنند را متعلق به حوزه ادبیات عامه پسند بدانیم، چیزی است نادرست و ناروا



        🚩قفسِ وهمِ مرا ساحره ای می‌سوزاند
        و قطاری که شتابان به تباهی برگشت
        قرصها توی سرم چهره ی ابلیس شدند
        نورِ مرگم به شبِ شهرِ سیاهی برگشت🚩


        ✍️خود شاعر هم می‌داند که بین بند آخر و ماقبل آخر بندهایی نانوشته است اما به هر دلیلی شاعر خودسانسوری را در پیش گرفته و در دور باطلی دوباره به سیاهی رسیده است.

        🔷 خودسانسوری در ‌‌شعر

        در تاریخ ادبیات ملل جهان شواهد متعددی را می توان یافت که نشان می دهد گاهی پدیدآوران، به ناچار، از بیان مطلب و یا تصریح بر آن، پرهیز کرده اند و حتی اصول زیباشناختی را برای رعایت احتیاط و پوشیده گویی به کار گرفته اند. بر خلاف سانسور که معمولا به دلایل مختلف مستقیما توسط عوامل قدرت بر ادیب و آثار او تحمیل می شود، خودسانسوری به علت ملاحظات فردی، اجتماعی، اعتقادی و سیاسی، از جمله تاثیرات سراسربینی، توسط خود ادیب صورت می پذیرد. گاهی شاعران و نویسندگان، به صورتهای درون متنی و برون متنی، خود به اصل وقوع و نیز چگونگی رخداد خودسانسوری بر آثار و یا شخصیت ادبی خویش پرداخته اند

        🔷 عدم فراز و فرود

        یکی از نقاط ضعف شعر جناب افکاری سیر در یک ریتم و محور است و فراز و فرود چندانی ندارد گویا شاعر با عجله و برای اینکه درد خودش را نشان دهد بندهایی را نوشته و بی حوصله رها کرده که البته این بی حوصلگی چه سهوی و چه عمدی همان حس را به مخاطب القا کرده است
        شعر شامل عناصر مختلفی مانند زبان، ریتم و ساختار است. آنها با هم داستان پیچیده‌ای را می‌سازند که منحصر به اشعار شاعرانه است و اگر یکی از این مولفه ها نباشد ‌شعریت ‌تضعیف می‌شود.

        🔷 اصطکاک در شعر

        اگر فراز و فرود در شعری کم شد بندها و یا مصاریع دچار اصطکاک و خوردگی می‌شوند بر روی هم نا متعادل می‌لغزند.
        با وجودی که انتظار نداریم که شاعر در یک شعر تمام معضلات و نارسایی ها را عنوان کند اما دراین جا بار درد و رنج هایش را از دید فرهنگی نگریسته است . ناچار تا حدودی شعر در دام روایت گرفتار شده است شعر علیرغم ترکیباتی که در سطح حرکت می کند وگاهی تمایل به حجم نیز دارد ولی خطی است ، گرچه در این بستر مشکل ستبر و سترگی را به چالش می کشد ولی علی رغم آرایه های زیبایی که بکار برده تصاویرش از یک نواختی رنج می برد مثل درون مایه شعر در واقع مثل باغی است که اکثر گلهایش یک رنگ وتا حدودی یک بوست ویا از قالی پر نقش و نگار خبری نیست . در واقع اگر چشم غیر تنوع طلب هم لذت می بردولی کافی نیست . البته چندین تصویر شعر آن چنان بکر است که در کمتر شعر شاعران مطرح هم دیده می شود.

        ✍️ بکار بردن آرایه های ادبی
        میدانیم ارزش یک شعر خوب ، به خاطر این است که بیشترین آرایه ها را مراعات النظیر ها بر عهده دارند در این جا نیز شاهد چنین صنعتی هستیم ،که هم ایجاد یک نوع موسیقی معنوی و درونی می کند و هم به شیوا و رسایی کلام کمک کرده است.

        ✔️ چمدان و خاطره و سفر
        ✔️ رقص و آهنگ
        ✔️ استکان، بطری، قرص
        ✔️ دره و سقوط
        ✔️ شب، سایه، روشن، سیاه، روز و خورشید
        ✔️ دریاچه، خشکی

        ✍️ تضاد ها
        اگر گسترده تر به آن نگاه کنیم پارادوکس را نیز به عنوان زیر مجموعه اش می توان در نظر گرفت در این شعر پارادوکس ها از آن شدت و حدت تکان دهنده ای که در روح و جان ایجاد انقباض و انبساط زیاد کند خبری نیست بلکه پارادوکس ویا تضادهایی است که دیگران نیز به وفور استفاده کرده اند ویا برای آگراندیسمان کردن آن فضا سازی مناسبی صورت نگرفته است

        ✍️ حس آمیزی
        کلمات و ترکیبات وتصاویری که در ارتباط با حس و یا حواس ما باشند دراین شعر نیز دیده می شود که دو نوع اند . یا مستقیم از حواس نام برده می شوند و یا با عواملی که با حواس در ارتباط اند .


        ✍️ اندیشه در شعر

        شعر، آمیزه‌ای از اندیشه و صور خیال است. اندیشه‌های شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بیان شده، به ذهن مخاطب متبادر می‌شود. زبان و اندیشه، رابطه‌ای مستقیم و تعاملی دارند. دیدگاههای شاعر و کیفیت تبیین امور، بر زبان او نیز تأثیر می‌گذارد؛ هرچه اندیشه های او ساده تر و صریحتر باشند، زبان او نیز شفافتر و دور از تعابیر و مفاهیم پیچیده خواهد بود. بنابراین، در زبان شاعر می‌توان اندیشه های او را نیز جست و از این رو باید گفت که زبان، همان اندیشه است. شعر جناب افکاری از اشعار اندیشه محور است که به فکر جامعه ی سیاه و تاریک خود است گرچه برای بیرون رفت از این سیاهی نسخه ای ارائه نشده است.

        ✍️ اهمیت محور عمودی

        علیرغم کوتاهی در تعداد بندهای این شعر اما محور عمودی در بین پاره ها کاملا برقرار است
        یک شاعر خوب باید در پی دو چیز باشد؛ کشف تصویرهای تازه، استفاده از تناسب های لفظی و معنوی و دیگر هنرمندیهایی که کلام را از نثر متمایز می کند و بدان قدرت تأثیر می بخشد. بعضی نظریه پردازان، این جنبه از کار را رعایت محور افقی دانسته اند. اما جنبه دیگر، تناسب و ارتباط معنایی و تصویری میان اجزای مختلف شعر است. یعنی شاعر هم در محتوا و هم در صورت، یک سیر منطقی را دنبال می کند و پاره های شعرش به گونه ای با هم ارتباط دارند که اگر بخشی از آنها را برداریم، شعر ناقص می ماند. این جنبه از شعر را محور عمودی می نامند
        بنابراین، ممکن است شعری در پاره های مختلف خود بسیار هم شاعرانه و سرشار از تصویرهای تازه باشد، ولی این پاره ها با هم ارتباطی محکم نداشته باشند و چنین به نظر بیاید که چند شعر مستقل را می خوانیم. برعکس، ممکن است شعری دیگر در طرح کلی یا ساختار، منسجم و مرتبط باشد، ولی اجزایش تازگی و تأثیر عاطفی لازم را نداشته باشند. در هر دو صورت، می توان گفت که شعر نقص دارد.


        امید که آثار پربار دیگری از جناب افکاری شاهد باشیم

        یا علی مدد

        سید هادی محمدی

        خندانک خندانک خندانک



        منابع اسنادی

        ☑️ معشوق در اشعار پنج شاعر برجسته معاصر ( نیما – شاملو – مشیری – اخوان ثالث وفروغ فرخزاد )، ناشر علم وادب

        ☑️ -زرقانی، سید مهدی؛ چشم انداز شعر معاصر ایران؛ نشر ثالث

        ☑️ حریری، ناصر؛ دربارۀ هنر و ادبیات فارسی، گفت وگوی ناصر حریری با احمد شاملو، تهران، انتشارات نگاه


        ☑️ -دهباشی، علی؛ به نرمی باران، انتشارات سخن با همکاری نشر شهاب ثاقب، تهران


        ☑️ شمیسا، سیروس؛ سبک شناسی شعر، نشر میترا، تهران

        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۳۴
        درود برهادی جان عزیز

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۴۴
        درود جناب محمدی بزرگوار خندانک
        بسیار عالی و موشکافانه بود خندانک
        تحلیل روانی سیاه و سرخ بیشتر نظرم را جلب کرد.. خندانک
        توضیح اختیارات وزنی ابتدای نقد هم مروری دوباره برایم بود.. خندانک خندانک
        موفق باشید.. خندانک
        ارسال پاسخ
        میم طوبی مهدوی
        میم طوبی مهدوی
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۳۷
        درود بر شما حضرت استاد دستمریزاد بر علم و هنر قلم ارزشمند شما بسیار بهره بردیم جناب محمدی بزرگوار مانا باشید 👏👏👏👏
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۳۰
        درود بر شما مسعود جانم

        سپاس از شما و حضورتان خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۳۱
        درود بر شما شاهزاده خانوم

        سپاس از شما و حضورتان خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۳۱
        درود بر شما بانو مهدوی

        سپاس از شما و حضورتان خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۰۲
        سلام و درود جناب استاد محمدی ارجمند
        بی نهایت سپاسگزارم از این نقد شایسته وزین، دقیق و بسیار آموزنده ی شما استاد گرانقدر
        دو بار خواندم و باز هم خواهم خواند از این قلم آگاه و اندیشمند شما شاعر و منتقد زبردست و کاردان

        نکته های آموزنده ی بیشماری در این نقد بی نظیر و همه جانبه وجود داره که امیدوارم دیگر دوستان و شاعران گرامی نه به دلیل شعر ، بلکه به خاطر نقد متفکرانه و شناخت بهتر هنر شعر و اندیشه در این عرصه حتما بخوانند ،

        این شعر حدود یک سال پیش نوشته شده و احتمالا به همین دلایل انتقادی که جناب محمدی فرمودند چندان در پی انتشارش نبودم ، اما خوشحالم که حالا با این شعر شاهد چنین نقد کامل و جامعی هستم از قلم توانای شما بزرگوار
        در راستای بهبود و پیشرفت چنین نقدهایی بسیار مفید فایده خواهد بود

        نکاتِ بی شماری در این نقد وزین وجود دارد و برای خودم یادآوری کننده ی زمان نوشتن این شعر ، مثلا به خودسانسوری اشاره کردید که دقیقا به یاد دارم یکی از بندهای این چهارپاره را حذف کردم
        و همچنین به یاد دارم که متوجه ی عدم فراز و فرود لازم در کلیت شعر بودم ... خواندن این نقد شایسته موجب افزایش دانش و تجربه و آگاهی بیشتر در هنر شعر بین همه ی دوستداران خواهد شد

        با احترام فراوان و تشکر و قدردانی از شما استاد گرانقدر
        قلم هنرمند و اندیشمندتان مانا و نویسا خندانک
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۴۷
        سلام و درود استاد بزرگوار جناب محمدی عزیز
        ممنون از نکات ارزشمندی وه در این صفحه بیان کردید،
        متاسفانه نتوانستم جز اختیارات ابتدا نقدتان را بخوانم ولی حتما سر فرصت میخوانم...
        یک سوال برایم پیش آمده:اینکه تفاوت تسکین با ابدال در چیست؟!
        دوم اینکه در رابطه با اختیار وزنی قلب است،
        خوانده بود که گفته بودند جابه بجایی یک هجای کوتاه و بلند در کنار هم،
        میشود در این رابطه اگر وقت دارید مقداری بگویید
        ممنونم از وقت ارزشمندی که صرف نقد میکنید،
        خداوند به اندازه تک تک این ثانیه به تعداد سال های عمرتان بیفزاید،و ما از علمتان همواره بهرمند شوبم
        در پناه خداوندگار خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۰۵
        درود بااانو پنام عزیز.. خندانک
        تسکین یا ابدال.. هر دو یکی‌اند! خندانک
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۲۲:۱۴
        سلام شاهزاده خانوم عزیزم
        اول همچین گمانی داشتم،
        ولی وقتی دیدم استاد توی پستشون هم ابدال و تسکین رو جدا از هم توضیح دادن گفتم شاید فرق داشته باشند،
        تا ببینم خود استاد چه می گویند....
        مرسی از نظرت عزیزم خندانک
        محمد گلی ایوری
        محمد گلی ایوری
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        سلام استاد محمدی عزیز
        سپاس
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۴۶
        همین الان فهمیدم ابدال با تسکین فرق فوکوله🤪
        تبدیل دو هجای کوتاه به یک هجای بلند اگر در رکن پایانی اتفاق بیفتد به آن «تسکین» می گوییم. اما اگر این تبدیل در رکن دیگری اتفاق افتد، به آن «ابدال» می گوییم.
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۵۳
        درود بیکران بر شما استاد محمدی گرانقدر با این نقد ادیبانه و بی نقص خندانک
        خوشحالم که در محضرتان می آموزم خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        بسیارعالی بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۴۹
        درود بر بانوی واژه ها ، شاعر گرامی بی نهایت سپاسگزارم از دیدگاه ارزشمندتان قلم هنرمندتان مانا و نویسا خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۲۲
        سلام جناب افکاری بزرگوار شاعر توانا خندانک
        زیبا بود.. خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۰۸
        درودها بسیار عالی
        خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۰۳
        درودها جناب خوشرو گرانقدر تشکر و قدردانی از نظر لطفتان شاعر گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۲۸
        درود بزرگوار
        زیبا و جالب بود خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۰۴
        درودها جناب استکی تشکر و قدردانی از نظر ارزشمندتان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۰۳:۰۰
        درود فرشید جان افکاری شاعر آگاه خندانک
        نبض قلمتان سبز🍀تنور دلتان گرم
        موفق و سرفراز باشید🌷
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۰۵
        درودها امیرحسین عزیز شاعر اندیشمند
        بی نهایت سپاسگزارم از دیدگاه ارزشمندت
        قلم هنرمندت مانا و نویسا خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۱۷
        درود جناب افکاری گرامی
        بسیار زیبا بود 👏🌺🌺
        برقرار باشید🙏
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        سه شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ ۰۴:۴۱
        درودها مهرداد عزیز شاعر گرانقدر و توانا
        تشکر و قدردانی از نظر لطف و دیدگاه ارزشمندت دوست گرامی، قلم هنرمندت مانا و نویسا خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۴۵
        زندگی مثل قطاری که خودش می داند
        آخرش در تَهِ یک درّه سقوطش حتمی ست
        میپَرم در وسطِ راه ، به دشتی خونین
        از هیاهوی جهانی که سکوتش حتمی ست

        درود ها جناب افکاری ، شاعر شعرهای خاص و ناب
        مثل همیشه عالی خندانک خندانک واقعا میگمااا
        اشعار شما جالب و جذاب است
        خالق شعرهای خاکستری
        نه منفی نه مثبت خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۵۸
        درود بانو حسین زاده گرامی ، تشکر و قدردانی از نظر لطف و دیدگاه ارزشمندتان،درست میفرمایید سعی میکنم نگاهم به همین گونه باشه که گفتید و اینکه چقدر موفق بوده ام ...
        کلا نگرش هر هنری اگر همین روش رو داشته باشه به نظر منِ ناچیز میتونه تأمل برانگیز تر باشه
        پیروز و پایدار باشید قلم هنرمندتان زرنگار خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۵۹
        سلام و درود جناب افکاری
        استادانه سرودید⭐⭐⭐⭐
        بس زیبا بود👌👌👌
        لذت بی نهایت بردم💐💐💐

        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۵۹
        درود و تشکر بانو دهقانی ارجمند تشکر و قدردانی از نظر ارزشمندتان پیروز باشید و پایدار قلم هنرمندتان زرنگار خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جبار فتاحی (رستا )
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۱۶
        درود جناب افکاری گرامی
        زیبا و دلنشین و چشم نواز بود
        دست مریزاد خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۰۰
        درود و سپاس از دیدگاه ارزشمندتان شاعر گرانقدر مانا و نویسا باشید قلم هنرمندتان زرنگار خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۳۳
        سلام و احترام جناب افکاری ادیب
        سروده زیبا و دلنشینی بود
        همانطور که هادی جان فرمودند
        سبز باشید و ماندگار
        خندانک خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۰۲
        سلام و درود جناب آزادبخت ارجمند
        تشکر و قدردانی از نظر لطف و دیدگاه ارزشمندتان
        پیروز و پایدار مانا و نویسا باشید شاعر گرانقدر خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        میم طوبی مهدوی
        پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۳۵
        درود برشما جناب افکاری ادیب گرانقدر قلمتان همواره نویسا باد👏👏👏
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۰۴
        درود بانو مهدوی ارجمند تشکر از نظر لطف و دیدگاه ارزشمندتان قلمتان زرنگار مانا باشید و پایدار شاعر گرانقدر خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بابک اخوان
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۴۴
        درود فرشید عزیز خواندن چند باره ی این سروده
        چیزی جز لذت و تامل بیشتر نیست
        می‌آموزم از قلمت 🌹🌹🌹
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۱۰
        درودی دیگر بابک عزیز تشکر از نظر لطفت
        بی شک بیشتر من آموخته ام از اندیشه و هنر درخشانت
        مانا و نویسا باشی دوست و برادر گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رضااشرفی فشی
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۰۶
        درود و عرض ادب، سروده بسیار زیبایی بود، دل انگیز ، روان و آهنگین خندانک خندانک خندانک خندانک
        دستمریزاد. لذت بردم خندانک خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۴۹
        درودها جناب اشرفی تشکر و سپاس از دیدگاه ارزشمندتان مانا و نویسا باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۴۸
        سلام و درود جناب افکاری بزرگوار
        شعرتان واقعا زیباست
        در پناه خداوندگار خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۵۰
        درودها بانو پنام گرامی
        از حضور ارزشمند و دیدگاه گرانبهایتان بی نهایت سپاسگزارم
        پیروز و پایدار باشید قلم هنرمندتان زرنگار خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منوچهربابایی
        جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۲۲:۲۴
        درودها دوست و استاد عزیزم
        به احترام شعر زیباتون کلاه از سر برمیدارم .شعرتان زیبا بود و نقد استاد عزیزم بسیار آموزنده بود.
        هر دو بزرگوار در پناه خدا
        دست وقلمتان بی بلا🌹🌹🌹🌹
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۵۳
        درودها منوچهر عزیز شاعر گرانقدر بی نهایت سپاسگزارم از دیدگاه ارزشمند و نظر لطفت بی شک نقد ماندگاری ست از استاد محمدی گرامی... ممنون از حضور ارزشمندت
        پیروز و پایدار باشی قلم هنرمندت مانا و نویسا خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فهیمه روشن ضمیر
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۱۴
        بسیار زیبا سرودید جناب افکاری
        قلمتان بر صفحه روزگار سبز
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        سه شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ ۰۴:۴۲
        درودها بانو روشن ضمیر ارجمند تشکر و سپاس از نظر لطف و دیدگاه ارزشمندتان قلمتان زرنگار مانا باشید و پایدار 🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        سه شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ ۰۴:۴۷
        بانوی واژه های ناب و درخشان بی نهایت سپاسگزارم از لطفتان شاعر گرانقدر حضور سبز و ارجمندتان رو متشکرم
        خندانک خندانک خندانک
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۴۹
        درود و عرض ادب و احترام فراوان
        جادوی قلمتان و رقص واژگانتان را دوست دارم
        بسیار زیبا بود
        بمانید و با مهر بسرایید
        سایه پرمهرتان مستدام باد خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۱:۱۹
        درودها بانو آفاق ارجمند تشکر و سپاس از دیدگاه ارزشمند و نظر لطفتان شاعر گرانقدر با آرزوی بهترینها قلم زرنگارتان مانا و نویسا خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۱۱
        اشعارتان خاص زیبا کمی تاریک و انتقادی هستند خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0