پنجشنبه ۱۰ خرداد
|
|
تو لب مرز جنون رفتی و من
دنبالت زدم به جاده پا به پا...
(د
|
|
|
|
|
من شکستم ای کبوتر تو چرا غمگینی ؟
شادی از زندگی ام رفته تو هم میبینی؟
ساکن شهردلیم و شادی افسوس حر
|
|
|
|
|
ما به دوران پاچه خواران دیده ایم
|
|
|
|
|
برطره ی گیسویت تا که نظرم افتاد
بی دل شدم و یارا فکرت نرود ازیاد
|
|
|
|
|
من همان دختر نفرین شده ی اندوهم
|
|
|
|
|
بگشای دری را بمن ای یار یگانه
تا چند سراغ تو روم خانه به خانه
|
|
|
|
|
نگاهش ثابت و دلش غوغا بود
|
|
|
|
|
ای دلِ مَستم دِگر هوشیار شو
خوابِ غِفلت تا به کَی؟ بیدار شو
بارها بازیچه و رسوا شدی
از جَفای ب
|
|
|
|
|
مُدِ روز
پوست می اندازیم
و برای پُز دادن
شاستی بلند راه می رویم!
التماسِ دست فروشِ بچه
|
|
|
|
|
چه می شدای خداکه روزمولود
بگیری جان این دلمـــــــرده ات را
|
|
|
|
|
هر که در کشور ما سیم و زرش بیشتر است
شده ثابت که زیـــــــان و ضررش بیشتر است...
|
|
|
|
|
گلنم کو؟
عابری می گوید: دست شیرین است
پس غمت دیرین است
- بیستون کنده خواهد شد با کلنگ شیرین؟
|
|
|
|
|
توی حلق ام/ چوبه های دار/ آویزان مانده اند....
|
|
|
|
|
به فضل تو پناه آوردم آقا
فراری از تو سویت گشتم آقا
|
|
|
|
|
گر بهر تو كسي از جهاني بگذشت…
|
|
|
|
|
همه عمر در انتظار فرصت تباه کردم
|
|
|
|
|
دیروز
خودم را در آینه دیدم
|
|
|
|
|
سایه سنگین تو همسنگ غمها میشود
|
|
|
|
|
و آدمهایی که میبندند ساده دل بر هم...
|
|
|
|
|
در خیابان که قدم می زنی...
|
|
|
|
|
درآینه ی حیرتِ خود خوب نظرکرد
از جلگه ی سرسبز همین دشت گذرکرد
درسجده ی خود دست به دامان دعا شد
شا
|
|
|
|
|
چو مرغ دریاسبکبال
با نغمه های عشق
بر قیانوس بیکران پرواز میزنم
|
|
|
|
|
چقدر منتظر بال واژه های تو ماندم
در این پیاده روی های این ترنم ناچیز
|
|
|
|
|
چشم ها از قد و بالای تو بالا بروند
چه نیازی است که تا عالم معنا بروند؟
بانگی از ماذنه ی حلق تو
|
|
|
|
|
کنار آبشار روی سنگهای خیس
خودم را به آب
|
|
|
|
|
مزارم را
با شعرهایم بشویید
میخواهم بعد از مرگ هم
عاشق بمانم!
|
|
|
|
|
ماه صیام ماه خـــــــــداوند ســرمد است
ماه نزول تحفــه ی حق ، بر محمّداست
|
|
|
|
|
خسته ام ...
پیرم ...
این روزها قبله را جستجو میکنم -
رو به رویش دراز بکشم !
|
|
|
|
|
یکریز بیا سوزِ دل از عمق وجودت
اسپند ببر روی سراندام ِ نگــــــارم
|
|
|
|
|
خانه ویرانه ی آن چشم خرابی است ، که بود
|
|
|
|
|
((تاج زحل))
ای سرو سهی ناز پیکر
دل در طلبت،سپند و اخگر
بی تو گردش جهان معطل
کار اختران،جملگی ا
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
کاش می شد
همه پرندگان درقفس را
مست ...مست کرد
تاکه دراوج خیال
درآسمان
|
|
|
|
|
مــُـــــردابـــــــــــــــِ دل.....
|
|
|
|
|
آنچه در مَردُم چشمانِ من است، اگر از دیدِ تو زیبـــــاست، تویی!
|
|
|
|
|
غرور انگيزه گفتن از سپاهان
|
|
|
|
|
کنم حمد و ستایش که صبوری
همه علمی و ، از غفلت تو دوری
|
|
|
|
|
اَطواری جدا/
دورِ زن سالاری است وبچّه سالاری، جدا
رحم کن برماسوا، ای خالقِ باری، جدا
|
|
|
|
|
همين كه يار تو باشم براي من كافي ست
ذليل و خوار تو باشم براي من كافي ست
|
|
|
|
|
شب پره را فرستادی
ز جویای حال من
|
|
|
|
|
لحظه را غنیمت دان ،چون دگر تو نتــوانی
عمر رفته چون طی شد،آن تو باز گردانی
حاصلش حیات
|
|
|
|
|
سرزده امشب به میعاد خیالت آمدم
راه همواریست ولی اینگونه می گویند بدم
گریه هایم بی اراده رو به
|
|
|
|
|
ندیده دلـــت داغ لاله رخـــی تا چـــو مــن همــه عمـر آه از آن بکشی
|
|
|
|
|
از خاکی قلبت
رو به سوی عمیقترین سکوت شکسته ی گور
بوی حسرت و کافور
و غلظت نگاه من
بر لبانی که میس
|
|
|
|
|
ای سبز ای عفیف. ای مرده هزار آرزو در گلو....
|
|
|
|
|
لبت را خال میبوسد ،به روزش شش محرومم
چه ها گفتی که بر آرم ،دل از این حال مظلومم
|
|
|
|
|
این شب ها خوابهایی میبینم
|
|
|
|
|
پشت درتوفان شد
وبه یک موج بلند
بید مجنون لرزید
آسمان
|
|
|
|
|
تو خزان انتظار ، دلم عجب صبری داره ...
|
|
|
|
|
يا رب اين ماه درخشان سيه چشم كه بود
كه دل و ديده ما هر دو به يك ديده ربود
|
|
|
|
|
ما دوان در پیِ دامیم که صیاد تویی
خوش گرفتارِ تو باشیم که آزاد تویی
|
|
|
|
|
بــاز بــارِ دگــری نــامِ تــو پــروازم داد نـــام زيبـــایِ تــو صــد رنـگ به آ
|
|
|
|
|
درد ِ من
بی درمان است بدان !!
حتی طبیبان ، امیدشان
در نا اُمیدی جان میدهد...
|
|
|
|
|
اینچنین است روزگارم
باران تنهایی سبزه هستی ام را در نوردیده
این ترنم چندكاره به من روح می بخشد
ب
|
|
|
|
|
چگونه عشق خالصانه بسازد با دلی سوخته .. پر از دردو کینه
عشق این روزها بیمار شده ..
اما همچنان د
|
|
|
|
|
تا دل از دیده مگر عالمی از فاصله هاست...
|
|
|
|
|
هزار معجزه دارد زبان بانمکت
|
|
|
|
|
تشنه جامم ساقیا نام مرا خطاب کن
نام مرا به قرعه ده اسممن انتخاب کن
من به شراب به حسرتم دیده خود ز
|
|
|
|
|
هرچه خوبی کاشتم
دشمنی برداشتم
|
|
|
|
|
کاش بیداری بود
خواب و رؤیای تو
|
|
|
|
|
لای ابرها در انتظار فرودم
گاهی در اعماق هم سفر ریشه های بلوطم
روی پل ها روی امواج خروشان
|
|
|
مجموع ۱۲۴۴۴۰ پست فعال در ۱۵۵۶ صفحه |