دوشنبه ۲۸ خرداد
|
|
شعر زلال
می برد از دل ملال
ذره ذره رشد کرده این نهال
|
|
|
|
|
چرا مثل قدیم عاشق نمی شیم
ریاضت می کشیم
|
|
|
|
|
تق...
تق...
صدای کلنگ آرزوهایم ؛
از اعماق درونم
می رسد به گوش
|
|
|
|
|
.....................
..
i
|
|
|
|
|
به مناسبت 28 صفر سالروز رحلت نبی گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت(ص) و شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی
|
|
|
|
|
اینجا ماهی ها فقط از آب گل الود "تازه تازه" صید میشوند
|
|
|
|
|
شعری از یازده سال پیش
تقدیم به کریم اهل بیت امام حسن مج
|
|
|
|
|
دوست داشتن تو انقدر عظیم است که جایی برای دغدغه و تنفر از هرکه و هرچه که مرا از اولین روز خلقتم رنجا
|
|
|
|
|
تا تو داری جان،جانا تست زن!
|
|
|
|
|
عکس ِ تو ، بر عکس ِ تو ، دائم در آغوش ِ من است
حرفِ تو ، مانند ِگل ، آویزه ی ِ گوش ِ من است
|
|
|
|
|
خزان چه بی رحمانه در شکوفه هایمان اسب میدواند
|
|
|
|
|
تقدیم به خانم مریم شهسواری
|
|
|
|
|
با عقل و دلم، همیشه مشکل دارم
|
|
|
|
|
سرد است دلم همچو نگاهی نگران
زرد است تنم به سان برگی ز خزان
تنها و پریشان شده این جسم حزین
|
|
|
|
|
نامحرم
دوست اجتماعی نام گرفت،
تا پیشرفت فکری
هیچ دغدغه ای نداشته باشد!
آدم ها
از ترس
|
|
|
|
|
آیه های مقدّس،مونسی
آبستنم کرده...........
تلاوتشان می کنم.
|
|
|
|
|
زنم! آری همان بانوی تاریخ
|
|
|
|
|
و سپاه عظیم سکوت
هنوز تخمه میشکند!
|
|
|
|
|
می شوم کی باز من مهمان چشمانت؟!
در مقام پیامبر اکرم (ص)
|
|
|
|
|
گفتم که ماه صفررو به آخر است
دیدم که باز شروع محرمی دیگ
|
|
|
|
|
ای صفای آسمان
از چه گریان گشته ی
|
|
|
|
|
دارم از عبث به عبث
نوحه سر می دهم هر شب
مثل تاریخ انقضای ربّی که ...
مثل خاموشی
|
|
|
|
|
من از عادت تکراری دوست داشتن خسته ام
|
|
|
|
|
تقدیم به و خوش قلب ترین و مهربون ترین خواهر دنیا : شکوفه مهدوی ( بهاران )بهترین
|
|
|
|
|
خشکیدند پای نگاهم
علف های سبز
شاید آخرین مسافر این جاده
خودم بوده ام
بای
|
|
|
|
|
نیرنگ
این مرده دلان دوباره نیرنگ زدند
بر پنجره ی خانه دل سنگ زدند
سنتور دل شکست
|
|
|
|
|
مگر چه لذتی دارد عشق
سوختنشبه کلامی از مهر درمان میشود
|
|
|
|
|
" بگذار
حلق آويز خواستن لمس دست هايت شوم
در دهكده اي
كه تو پادشاهي و من رعيت
|
|
|
|
|
می چید هرجور که دل اش می خواست
تا ما غرق شده
ازآب در آییم
|
|
|
|
|
هست امید و آرزویم تا ببینم من جمال یار را
شام هجران طی ش
|
|
|
|
|
قصه ی شورهای شیرینی
مظهر عشق های فرهادی
|
|
|
|
|
پنجره جان!
کورها شیشه های تو را بهتر می فهمند
بینا ها سعادت دیدن چیزهای نامرئی را ند
|
|
|
|
|
دو شعر کوتاه
خطه ی خورشید
سوغات
|
|
|
|
|
قلم
به وسعت عشق تو مي چرخد،
و اين اثر به شعر هاي من پيوند مي خورد
|
|
|
|
|
رو به دریای دلت باز شده پنجره ای
|
|
|
|
|
دلم بر مرگ شادی سوگوار است
|
|
|
|
|
عیب کارازجعبه ی تقسیم نیست
سیم سیاردردل ماسیم نیست
ا
|
|
|
|
|
نه از آرمسترانگ و ماه گفتم
نه از بی بی پیک و شاه گفتم
خطوط خيس چشمم را گرفتم
صدایت جای بسم
|
|
|
|
|
به نام او كه روشني بخش جان است
هيس! يارم خسته است...
|
|
|
|
|
بامن از بودن بگو
گوشم را کر کرده است
هیاهوی نبودنت...
|
|
|
|
|
من وسوسه ی حضرت آدم شده ام
|
|
|
|
|
تو زلالترین اندیشه ای ....!
|
|
|
|
|
تنگی تنش نازک حیات،
پیچ دو خط ممتد
مرگ.............زندگی
سکوت کرده است.
|
|
|
|
|
از راه رسید
تمام درها بسته شد
با من همبستر شد وماند :سرما
|
|
|
|
|
پَـرپَـر مشو ای غنچه ی زیبـا
|
|
|
|
|
مالِ مردم
چوب حراج می خورد
تا دُم کلفت ها
حسابی کار بلد شوند.
|
|
|
|
|
چوب را چون بشکنی گوید تراق
این صدا از چیست؟از درد فراق
|
|
|
|
|
با تو بودن را چه شیرین یافتم
در دل خود هوای تازه ای را یافتم
دل برای بودنت هورا کشید
چش
|
|
|
|
|
داری میری باشه برو بدون عشق چه میکنی
باخاطرات خوبمون با سرنوشت چه میکنی
با کوچه های
|
|
|
|
|
رویای وصال ......
نیمه شب ، خرمن گیسو که دهد بوی بهار
|
|
|
|
|
دنیا همین است . . .
پوچ به اضافه پوچ
|
|
|
|
|
شکوه
وقتی که این پنجره را همیشه باز می کنی
چرا به آنجا میرسم اینهمه ناز می کنی ؟
همیشه
|
|
|
|
|
گر بخواهی از دلم بیرون شوی
|
|
|
|
|
فرشته ی احساسم!!!
نمیدانم چند گریه
فاصله دارم از تو ...
چند التماس را
بدهکارم به چشمانت
|
|
|
|
|
گوشت تن ام شوریده است،
دریایی شوراب نوشیده ام .
آسمان ام چکه می کند،
عمری برشوره زارچکیده
|
|
|
|
|
يك اشتباه ممتد از دورها ميرسد و بعد ...
آتشفشان خيل زنبورها ميرسد و بعد ...
يك زن مي
|
|
|
|
|
همینکه تو حکم دادی و قلبــــــــــــم آوار شد کافیست
|
|
|
|
|
ما عجمیم و به علی بسی ارادت داریم
در میکده شهر نجف ساقی و ساقر داریم
|
|
|
|
|
تا به کی با قلب خونینم تو بازی میکنی؟
هر زمان با یک ادای تازه نازی میکنی
|
|
|
|
|
قبله به گمراهي مستي وزيد در طلب صبح پريشاني ام
دهکده ي سوخته در عيش باد داد نشان از غم پنهاني ام
|
|
|
|
|
اگر گناه من این بوده، هرچه خواهی کن
ولی نگاه ز چشمان خیر خواهی کن
|
|
|
|
|
دو بیتی عذاب آور/ ابوذیات معذّبات (عربی فارسی)
|
|
|
|
|
توی دنیای دوستت دارم
زودتر مرده ام ولی دیر است!
|
|
|
|
|
دوباره با شکوفه های برف به انتهای سال میرسیم
دوباره با شمارش بهار به روزهای عمر رفته می رسیم
|
|
|
|
|
ازدل وا مانده ام خنده جدا کرده ای...
|
|
|
مجموع ۱۲۴۸۱۰ پست فعال در ۱۵۶۱ صفحه |