سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

يکشنبه ۲۳ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر سمیرا_خوشرو


سمیرا_خوشرو

سمیرا_خوشرو



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
چهارشنبه ۱ فروردين ۱۳۶۳

برج تولد:

برج حوت

گروه

:
عمومی

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
شنبه ۳۰ تير ۱۳۹۷

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
گیلان

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۲۳۰۲
تا کنون 355 کاربر 1935 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

لیست دفاتر شعر


۱

عاشقانه های شبنم


اشعار ارسال شده


وقتی که در آرامشِ آغوشِ شب بودیم سردارِ دلهامان به دور از خانه سر می داد ! ...
ثبت شده با شماره ۸۰۴۱۲ در تاریخ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸ ۱۸:۳۲    نظرات: ۴

آرامشِ قُنداق را طوفانِ بی مهری گرفت ! پیچید بر اندامِ ما شلّاق های موی غم !  ...
ثبت شده با شماره ۸۰۳۱۰ در تاریخ يکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸ ۱۸:۰۳    نظرات: ۵

در مرام باغبانان بی وفایی باب نبود. ...
ثبت شده با شماره ۸۰۲۱۰ در تاریخ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸ ۱۳:۱۴    نظرات: ۴
یلدا شعری از سمیرا_خوشرو از دفتر عاشقانه های شبنم نوع شعر غزل

اینِ جولَن بداری برف و خونِن ! لبَنَن غنچَمونِ، خیلی تنگِ ! ...
ثبت شده با شماره ۸۰۰۵۵ در تاریخ شنبه ۷ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۵۹    نظرات: ۷

داداش وقتی تفاُل زد به حافظ صدای هِق هِقِش خونه رو پُر کرد! نمیدونم چی اومد فاله امشب که دریا شد، ...
ثبت شده با شماره ۷۹۹۶۱ در تاریخ چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۵۰    نظرات: ۳

مجموع ۱۸۲ پست فعال در ۳۷ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سمیرا_خوشرو


نون عشق
مامانم هر وقت درد دست و پاهاش کم میشه برامون نون میپزه، البته نه مثل قدیما رو آتیش هیزم،
روی اجاق گاز.
امروز بعد مدتها با هنرمندی دستای مهربونش عطر نون تازه تو خونمون پیچید.
دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۲۳:۵۳    نظرات: ۵

کتابخانه ی ذهن
تصمیم گرفتم یه گردگیری حسابی بکنم.
رفتم رو ایوون کنار گلدون شمعدونی زیر بوسه های گرم خورشید خانم نشستم و شروع کردم به مرتب کردن قفسه ها.
یه جلد دو جلد نبودن که! اونهمه کت
سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹    نظرات: ۱۴

نامه ای از یک مادر دلشکسته
مدتیه حالم خیلی خوبه!
بعداز قرنها دارم یه نفس راحت می کشم!
اگه بدونید تو این سالها چقدر عذاب کشیدم!
از شدت خستگی و افسردگی داشتم میمردم!
یادم نمیاد
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۴:۳۵    نظرات: ۱۰

#فراموش شده
مثل همه ی جمعه ها بعد از خواندن نماز صبح دیگر نخوابید. تا خانه را مرتب و تمیز کند. روز قبل با همه ی فرزندانش تماس گرفت، تا بپرسد چه غذایی هوس کرده اند برایشان بپزد. پسر بزرگش فسنجان خ
چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۰۳    نظرات: ۶

رویای شیرین
تصمیم گرفت برای ماهیگیری و اسب سواری کنار رود برود. عاشق طبیعت بود. چکمه هایش را پوشید، قلابش را برداشت و به اصطبل اختصاصی اش رفت، مشکی را در آغوش کشید، یالهای بلندش را شانه کرد، زین
سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۷:۴۵    نظرات: ۸
مجموع ۲۸ پست فعال در ۶ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1