درود جناب پاشایی بزرگوار
خوش آمدید به خوانش شاعرانههایم.
وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل یکی از اوزانی هست که ناخودآگاه زیاد بر احساسم جاری میشود؛ حتّی وقتهایی که حرف دلم غم و اندوه است.
حس میکنم این وزن، از اوزانی است که نوعی پارادکس غم و شادی را در خود نهفته دارد.
البته کاربرد این وزن برای مواقع غم و انده در ادبیات پارسی کم نیست. از جمله این غزل حسبرانگیز و سوگوارانهی مولانا در رثای شهیدان کربلا:
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بینوایی
در آن بحرید کاین عالم کف او است
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورتهای عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد
بهل نقش و به دل رو گر ز مایی
برآ ای شمس تبریزی ز مشرق
که اصل اصل اصل هر ضیایی
🍃🌺🍃
دو سوگوارهی مذهبی دیگر از شاعران معاصر به وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل نیز تقدیم احساستان؛
در سوگ امام علی ع:
فضاى كوفه غمبار است امشب
غم از هرسو پديدار است امشب
سحاب غم گرفته روى مه را
زمين و آسمان تار است امشب
همه ذرّات عالم بى قرارند
هراسان چرخ دوّار است امشب
همه افلاك در سوز و گدازند
شب افشاى اسرار است امشب
سرشگ از ديده جبريل جارى
بسان درّ شهوار است امشب
ملايك در سما سر در گريبان
نبى را ديده خونبار است امشب
نداى قَدقُتل مى آيد از عرش
جهان مبهوت و افگار است امشب
چه در سر دارد آيا ابن ملجم
كه لرزان عرش دادار است امشب
به محراب عبادت شاه مردان
قتيل تيغ اشرار است امشب
ميان خاك و خون چون مرغ بسمل
على سلطان احرار است امشب
عدالت را به خاك و خون كشيدند
ز خون محراب گلزار است امشب
براى بهترين فرزند آدم
همه عالم عزادار است امشب
ستون خيمه اشراق بشكست
رسول حق عزادار است امشب
رخ مهتابى فرزند كعبه
ز شوق وصل گلنار است امشب
بگفتا «فزت ربّ الكعبه» زيرا
شب ديدار با يار است امشب
به گردون آه فرزندان زهرا
جگرسوز و شرربار است امشب
ز چشم آسمان گر خون ببارد
در اين ماتم سزاوار است امشب
ترا «فولادى» ار داغ على نيست
چرا غم يار و غمخوار است امشب
حسين فولادى🍃🌸🍃
🍃🌺🍃
شفای جان و جانانم حسین است
طبیب و درد و درمانم حسین است
از آن رو انس با قرآن گرفتم
که دیدم روح قرآنم حسین است
نماز و روزه و حج و زکاتم
نه، بلکه کل ایمانم حسین است
به خلد و حور و غلمانم چه حاجت؟
که خلد و حور و غلمانم حسین اس
ت
از آن خندم که در تاریکی قبر
چراغ چشم گریانم حسین است
قیامت سایه ای از قامت او
صراط و حشر و میزانم حسین است
اگر هیچم تمام هستی ام اوست
اگر مورم، سلیمانم حسین است
بهشتم کربلا، کوثر فراتم
گلم، باغم، گلستانم حسین است
ز هر زخمش مرا داغی است بر دل
شرار قلب سوزانم حسین است
ز اشک دیده بر صورت نوشتم
که نقش اشک من "جانم حسین" است
اَلم اَعهد الیکم» را شنیدم
تمام عهد و پیمانم حسین است
اگر پرسند از راه تو "میثم"
بگو آغاز و پایانم حسین است
استاد غلامرضا سازگار🍃🌸🍃
کرد برپا آتشی از برگ گل
زاغ را فرمود تا شادی کند
از سر شب تا سحر در مرگ گل
تا نباشد در چمن شور و نشاط
بانگ زد بر بلبل آواز خوان
حکم تبعید پرستو را نوشت
تا شود پرواز محو از آسمان
علی اصغر اقتداری (حرمان)
چهل روز از آسمانی شدن استاد شعر و ادب، سخنسرای زیباکلام، مرد نجیب و مهربان، استاد اقتداری بزرگوار گذشت.
زیباست در این شب جمعه به مناسبت چهلمین روز آسمانی شدنش، یادی از آن عزیز تازه درگذشته کنیم، همراه با فاتحه و صلوات نثار روان پاکش.
روحش شاد!
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم