دوشنبه ۱۵ ارديبهشت
|
دفاتر شعر مرصاد رسولی(آسف)
آخرین اشعار ناب مرصاد رسولی(آسف)
|
هر روز من بدون تو چشم انتظاری است
در پیش دل فکنده سَری شرمساری است
یاد تو میکنم به لبم خنده میرسد
بغضم ندانم از چه به ناسازگاری است
روزم به ظاهری خوش و شب های من ولی
دل با خیال تو پِیِ شب زنده داری است
پائیزم و به سوی زمستان و در شتاب
راضی به این شدم که هوایت بهاری است
هر گوشه چشم من رَوَد آن گوشه نقش توست
گویی جهانی از تو مرا یادگاری است
خوش رفته ای رسان تو سلامی به مدّعی
از جانب دلی که برایت به زاری است
دانی چه میکُشد ز غمت نور دیده صبر
از دوریت فُزون غَمِ این بردباری است
تنها شدم به غیر غمت همدمم نشد
جانم حلال غم چه وفادار یاری است
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
دستمریزاد