سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    پدر

    شعری از

    مــــانی سرخابی

    از دفتر اشعار کلاسیک نوع شعر

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۱ ۱۳:۵۸ شماره ثبت ۷۴۰۶
      بازدید : ۹۹۲   |    نظرات : ۱۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر مــــانی سرخابی

    وقتی کودکیم نگاه را فهمید

    مادرم را در اتاقی بیمار دیدم

    پدرم راکه از خستگی چرت میزد

    عاشقانه  گوشه دیوار دیدم

     

    از بس که در آفتاب کار کرده بود

    دستهای پینه بسته اش بی حال بود

    حتی رمق صحبت کردن نداشت

    ولی نگاه مهربانش خوشحال بود

     

    او برایم همیشه لبخند میزد

    گر چه جایش کنارمان خالی بود

    ولی همیشه سکوت پر معنایش

    مانند نقوش خوشرنگ قالی بود

     

    همیشه باورش برایم سخت بود

     چرا از رنجهایش حکایت نکرد

    باهمه زخمهایی که برداشته بود

     لحضه ای از خدایش شکایت نکرد

     

    با وجود آنکه عاشق مادر بود

    ازوداعش  همیشه گریه میکرد

    و هر هفته در غروب پنج شنبه

    بسته ای خرما برایش هدیه میکرد

     

     عاقبت خانه سالمندان مهر

    آخرین خلوت بیداری اش  بود

    و دیگر او کسی را نمیشناخت

    فراموشی تنها بیماری اش  بود

     

    او از زندگی سی ساله با عشق

    فقط بیماری را سهم برده بود

    ولی او با اینکه سوادی نداشت

     مادرم را  خوشبخت کرده بود .

    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    مرا گرچه از دوری روی تو ااا دلاشفته و گیج و منگ آفرید ااا ولیکن تو را ای گل نازنین ااا فریبا و زبر و زرنگ آفرید ااا تو را در بلندای کوهی بلند ااا چنان ماه و ما را پلنگ آفرید
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)

    نه در این عالم دنیا که درآن عالم عقبی ااا همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1