سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    پسر شب

    شعری از

    ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

    از دفتر به رنگ دل ( مجموعه اشعار نو و تصنیف ها ) نوع شعر نیمائی

    ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۰:۰۳ شماره ثبت ۷۳۳۴۲
      بازدید : ۶۰۷   |    نظرات : ۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

    شب آرام و فراگیر
    گرفته است مرا در بغل خویش
    نشانده است مرا رخ به رخ خوشه ی پروین
    .
    غم عالم و آدم به گلویش
    فرو خورده به دل بغض نهان در دل ایام
    از این خلق ؛
    که جمعی همه خوابند و ندارند مرا قدر
    که گر قدر بدانند ؛
    منم دولت بیدار و
    منم گنجه ی اسرار پدیدار
     .
    در این وقت ؛
    گرفتم سر دامان بلندش
    و شدم مست سر نافله ی موی کمندش
    .
    مرا مست به تاریکی خود برد
    به صحرای اساطیر و
    به لب گفت :
    بمان با من تنها پسر شب
    و نشستم 
    و شدم قافیه در قافیه اش مست و
    غزلخوان به در میکده اش گم
    .
    عجب می رسد از دور
    کمی زود
    صدای نفس مرغک شبگیر که می خواند و
    وردش به دعا همره هر شاهد هشیار
    .
    مخوان مرغک شب زنده ی بیدار
    که معشوق به خواب است ؛
    اسیر قفسی مبهم و خاموش
    در افتاده به پس کوچه ی اوهام و
    به رویای شبانگاه شب انگیز گرفتار
    .
    مخوان مرغک بیدار
    مخوان قصه ی تکراری دیدار
    که در خواب ؛
    سر و گوش و دل چشم نهان است و
    نه می بیند و نی می شنود زمزمزمه ی عاشق بیمار
    که فردا چو زند چشمه ی خورشید
     نه از عشق خبر هست و نه از یار و نه از مرغک شب زنده ی بیدار
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    مرا گرچه از دوری روی تو ااا دلاشفته و گیج و منگ آفرید ااا ولیکن تو را ای گل نازنین ااا فریبا و زبر و زرنگ آفرید ااا تو را در بلندای کوهی بلند ااا چنان ماه و ما را پلنگ آفرید
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)

    نه در این عالم دنیا که درآن عالم عقبی ااا همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1